سرنوشت میتواند آزاد باشد مانند گردبادی گه آزادانه میگردد.
{شارلوت}
(۰یعنی چه یعنی راه فراری نیست این امکان نداره تنها کاری که باید بکنیم اینه که…))پسر حرفم رو قطع کرد و گفت:((نه نیست کاری نمیشه کرد شب و روز اینجا با انسان های خاصی محافظت میشه صد ها بار سعی کردم فرار کنم ار صدها بار هم گیر افتادم و هر صدها بار هم به طرز فجیحی شکنجه شدم.شماها نمیدونید این انسان ها عادی نیستن.))بهش گفتم آروم باشه اسمش آتاش بود.اسم عجیبی داشت به هر حال انگار سرنوشت اینگونه بود.
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1 لایک
عالیییییی
مرسییی