کارمن و شوگا پارت ۱۳

انیو😍 حالتون چطوره ؟ بریم داستان رو بخونیم

از زبان ساکورا : صبح شده بود رفتیم سر صبحونه گوشیم زنگ زد سریع گوشیم رو برداشتم الو بفرمائید سلام با خانم ساکورا کار داشتم بله خودم هستم شما وقت برای اودیشن خواسته بودید ما فردا ساعت ۸ صبح وقت داریم چشم فردا اونجام خداحافظ خداحافظ به دونگ جون زنگ زدم الو دونگ جون واسه امشب هواپیما رو آماده کن

بله چشم ته ته: کی بود بیبی ساکورا: چیزه رئیس کمپانی بود گفت فردا برای اودیشن بیا ته ته: اوکی . کی میخوای به جین بگی ؟ جین : چی رو ؟ بقیه : به ماهم بگید ته ته: من بهتون میگم ساکورا و جین شما برین اتاق رفتیم اتاق جین : من میدونم منم تو رو دوست دارم

ساکورا : آه جین مسخره بازی در نیار . یادت تو تو کره به دنیا اومدی و یه خواهر داشتی که تو ایران به دنیا اومده بود جین : آره پیداش کردی؟ ساکورا : ببین اون تو لابی هست من می رم اونجا تو بیا بعدش جین : اوکی رفتم لابی دو دقیقه بعد جین اومد جین : اینجا که کسی نیست ؟ ساکورا : من که هستم جین : آره اما کو خواهرم ؟

ساکورا : رو به روته جین جین جین جین جین جین پاشو پاشو بهش یه لیوان آب دادم حالش خوبه شد ساکورا : حالت خوب نیست دستت رو بنداز دور گردنم باهم بریم تو راه جین : تو واقعا خواهرمی ؟ ساکورا : اوهوم راستی ته ته داداشه کارمنه جین : یا خدا چرا همچی قاطی میشه اما واقعا خوشحالم خواهری به خوبی تو دارم ساکورا : منم خوشحالم وقتی رسیدم ساکورا : من و کارمن میریم آرایشگاه شب شما هم پرواز دارید باید برید وسایلتون رو جمع کنید ته ته: من شما رو میرسونم ساکورا : بخاطر دوست دخترت یا خواهرت؟ ته ته: بخاطر دوست دخترم بقیه : چییی ته ته: خب دوست دخترمه جین : اجازه نمیدم این منحرف دوست پسرت باشه ساکورا : اصلا نباید بهت می گفتم جین : باشه بابا

ساکورا : خب ما میریم وقتی از آرایشگاه اومدن جین : وایی خواهرم خوشگل بود خوشگل تر شده ساکورا لپ جین رو بوس کرد مرسی داداشی ته ته: پس من چی ساکورا : می رم چمدونت رو ببینم اگه درست چیده باشی رفتم باز کردم چمدون رو ته ته: وای نه ساکورا : این که خالیه ته ته: ببخشید ساکورا : اما تنبیه شدی . بعد به ته ته چشمک زدم😉 ( عکس ساکورا بعد اینکه از آرایشگاه اومد) ته ته : اه

بابای 💜