سلام!
صدای مین هی توی گوشش بود سرش گیج می رفت چه اتفاقی افتاده بود با یاداوری اتفاقات دیشب و دیدن اطرافش دوباره غمگین شد همه چیز را به یاد اورد زندگی تلخ بود مثل قهوه ولی یکم شکر میتونست شیرینش کند ایا این شیرینی از راه میرسید؟این سوال ذهنش را درگیر کرده بود با صدای مین هی به خودش اومد
مسن هس:خانم خانم جوان حالتون خوبه؟قرصاتون رو میخواید؟وقت صبحانست پدرتون دوست ندارن که دیر کنید
لیانا:میدونم میدونم الان میام لیانا تختش را ترک کرد و ارام از بین شیشه خورده ها و وسایل افتاده روی زمین راه رفت و به دستشویی اتاقش رفت دست و صورتش را شست و لباسش را عوض کرد لباسی که در شأن خانواده اش باشد هر وقت از روز انها مهمانی داشتند و باید همیشه اماده باش میبودند
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
اماا مگه جونگ کوک فامیلیش جئون نیست ؟؟؟؟
چراا خانواده کیم اومده بودننن؟؟
خانواده ، کیم تهیونگ ؟ ، کیم نامجون ؟ کیم ....
اگه خانواده کیم اومده بودن ، ،،،، یعنییی چی؟
چرا ؟؟ جونگ کوک فامیلیش جئون هست 🔫😐،
پسسسسسسسس چطووووووووووورررررررررررر ؟
وااااااا
عاااااااااا
اااااا
نیمه شب نوشتم اصلا حواسم نبود ولی فیکه اشکال نداره
اوکی
امم
واییی عالیههه پارتتت بعد ،
خب خوبههه ،
ااااااا
🤝🤝🤝 ، پارت بعد
مرسی🙂