و بلاخره بعد یک ماه پارت اول رو آپلود میکنم:)) نظرتون رو حتما درباره ی داستان بگین..حیحیحی (( خودم احساس میکنم سبک کتاب های کلاسیکی ک میخونم شده؛))
سال ها پیش مردی پولدار و قدرتمند در روسیه زندگی میکرد، او ظاهری تمیز و متفاوت داشت. اون بزرگ و قوی بود؛ وقتی راه میرفت صدای قدم های بلندش هر شخصی رو ساکت میکرد. وقتی مردم به او نگاه میکردند ترس وجودشان را فرا میگرفت ولی این موضوع در زنان مسکو(پایتخت روسیه) فرق داشت ، دقت کنید: زنان ،نه دختران. کسی چیز زیادی در رابطه با او نمیدانست اما او همه چیز را میدانست، چه درباره ی افراد و چه درباره ی دنیا. بعضی میگفتند او فرستاده ی شیطان است و بعضی او را کشتی هدایت میدانستند . او همیشه تحلیل های عجیبی از اِنجیل(کتاب مقدس مسیحی ها) در میاورد، کشیش ها جلوی او کم میآوردند و میگفتند: از وقتی او به کلیسا میاید، یکشنبه ها شلوغ تر از قبل شده است. آروم راه برو موش کوچولو ، ممکنه روی مخ آقای کیم بری! هیچ کس نمیدونه فردا قراره چه اتفاق بیافته.. آروم راه برو موش کوچولو ، ممکنه روی مخ آقای کیم بری!
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
76 لایک
پارت دو به دلیل رعایت نکردن قوانین سایت حذف شد؛ نمیدونم کجاش بر خلاف قوانین بود.. تا وقتی هم ک نفهمم خبری از پارت جدید نیست. قشنگ زد تو ذوقم
واوو.. فک کنم رمان قشنگیه🤍
❤❤
ععععععععععع عالی بود
این یکی ک دیگه واقعا شاهکاره((:
وایی مرسی💙🤌
این دیگه خیلی خیلی خیلی گادددد بود
وایی مرسی💙🔥
عالی بیددددد ولی میشه خونه ی جدیدو پارت بعدیشو بزاری
امروز میزارم
عالييي پارت بعد فقط ترو خدا اين داستانتو تند تند بزار واقعا داستان قبليتو خيلييييى دير به دير ميزاشتى ولى بازم عاليييى بود اينو اگه ميشه تند تند بزار لطفااااا🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺
اوکی.. امروز کلی پارت میزارم البته اگه منتشر بشه
اخجونننننننننن
با اختلاف بهترین نویسنده ای که تاحالا دیدم 3>
عرر🤏💙
خیلی خیلی وایب خوب و گیرایی داره ،لطفا همینطوری ادامه بده ،میشه تند تند هم بزاری؟🤍🤎🎻☕️
ممنون ، حتما؛ سعیم رو میکنم تند تند بزارم