
ناظر جون قربونت ❣️
سه مین ویو: وقتی چشامو باز کردم اولین چیزی که دیدم کوک بود محو چهرش شدم با خودم میگفتم یعنی میشه داشته باشمش یعنی میشه مال من باشه یعنی ... تو همین فکرها بودم که گفتم چرا خودمو گول بزنم من اونو دوست دارم ولی اون منو مثل یه دوست میبینه از افکارم اومدم بیرون و شروع کردم به صبحانه درست کردن داشتم صبحانه درست می کردم یکم احساس ناراحتی و خسته گی کردم که کوک هم مثل من بود + سلام صبح بخیر _سلام همچنین + چیزی میخواستی _ اوم اره + به من بگو شاید تونستم پیداش کنم _ شیر موز داشتم تو یخچال نیستش (اینجا هم شمارو ول نمیکنم)+من ندیدمش (+خب راستش من دیشب دیدم که جیمین خورد ولی بهش نگفتم که ناراحت نشه از دستش )+ جونگ کوکا من دارم میرم بیرون برات میخرم زود میام _ ممنون. سه مین ویو: حاظر بودم رفتم بیرون کوک هم حاظر بود به نظر میخواست جایی بره زود تر از کوک اومدم بیرون و رفتم سمت سوپر مارکت ¥ سلام خیلی خوش اومدین بفرمایید+ سلام خیلی ممنون . رفتم و یه پک بزرگ شیرموز خریدم با رامن و اینا + بفرمایید ¥خانوم جانگ قابلتون رو نداره مهمون من باشید لطفاً+ نه آقا لطفاً ناراحت میشما ¥ بله خب میشه ... + بفرمایید ممنون خداحافظ . اومدم بیرون تقریباً حس میکردم یکی داره تعقیبم میکنه وقتی دستمو نگاه میکردم نبود تقریبا ۵ متر با خونه فاصله داشتم که یکی از پشت دستمو گرفت ÷هی خوشگله کجا کجا + ولم کن اشغال ÷ یه شب که عیبی نداره+ گم میشی یا گومت کنم ÷ خوشگله یکم با ما را بیا سه مین ویو : با این حرفا با سر زدم تو صورتش که دماغش خونی شد اون بلند شد که به من مشت بزنه که دیدم یکی از پشت دستشو گرفت تا نزاره وقتی به چشای اون مرده نگاه میکردم خیلی برام آشنا بود که یهو گفت _ یا گورتو گم میکنی یا جنا.... زتو میفرستم دم خونت ÷ چرا عصبی میشی داشتم باهاش حرف میزدم _گمشو (باداد) سه ویو : داشتم نگاش میکردم که مرده رفت اون منو تا خونه رسوند ولی خودش هم اومد تو ازش تشکر کردم ولی بعد اینکه اومد تو خیلی تعجب کردم
ماسکش و کلاهشو در آورد که دیدم کوکه خیلی عصبانی بود به خاطر همین سرمو انداختم پایین دعوام میکرد منم دلایل متقاعد کننده ای براش میوردم ولی قبول نمیکرد اومدم دستشو بگیرم که وقتی دستشو کشید پرت شدم طرف میله پله کمرمو قشنگ حس میکردم که درد میکرد (خب با کمر خورده ) سرم خیلی درد گرفت و یهو تیر میکشید اومدم بلند شم که افتادم یهو جیمین اومد و از دستم بلند کرد جونگ کوک خودش تازه فهمید چه کار کرده +جونگ کوک جونگ کوک آروم باش باشه من خوبم نگاه خوبم _ ممممم......مممنننن من چه کار کردم +من خوبم _من من خودمو نمیبخشم + جونگ کوک من خوبم . سه مین ویو: داشتم به کوک میگفتم که خوبم ولی یهو سرم تیر کشید و دیگه یادم نمیاد . از دید پسرا :∆داشتیم از اتاق میومدیم بیرون که کوک و سه مین و دیدیم که کوک سه مین رو هلش داد جیمین دوید و متهم
ماسکش و کلاهشو در آورد که دیدم کوکه خیلی عصبانی بود به خاطر همین سرمو انداختم پایین دعوام میکرد منم دلایل متقاعد کننده ای براش میوردم ولی قبول نمیکرد اومدم دستشو بگیرم که وقتی دستشو کشید پرت شدم طرف میله پله کمرمو قشنگ حس میکردم که درد میکرد (خب با کمر خورده ) سرم خیلی درد گرفت و یهو تیر میکشید اومدم بلند شم که افتادم یهو جیمین اومد و از دستم بلند کرد جونگ کوک خودش تازه فهمید چه کار کرده +جونگ کوک جونگ کوک آروم باش باشه من خوبم نگاه خوبم _ ممممم......مممنننن من چه کار کردم +من خوبم _من من خودمو نمیبخشم + جونگ کوک من خوبم . سه مین ویو: داشتم به کوک میگفتم که خوبم ولی یهو سرم تیر کشید و دیگه یادم نمیاد . از دید پسرا :∆داشتیم از اتاق میومدیم بیرون که کوک و سه مین و دیدیم که کوک سه مین رو هلش داد جیمین دوید و ماهم دویدیم پایین سه مین داشت با کوک حرف میزد که یهو بیهوش شد زود زنگ زدم دکتر دکتر گفت چیزیش نیست کوک خودشو تو اتاق حبس کرده بود پسرا هم از دستش عصبانی بودن سه مین هم همش کوک رو صدا میزد که یهو بلند شد انگار بهش شوک وارد کردن میخواست از تخت بیاد پایین که پسرا نزاشتن
+ لطفاً بزارید برم پیش کوک لطفاً & حتی حرفشم نزن تا کوک میاد من هیچی نمیخوره با هیچ کدومتون هم حرف نمیزنم . پسرا هر چقدر سعی میکردن من هیچی نمیخوردم تا اینکه جیمین و تهیونگ رفتن صداش کردن ولی نیومد پس خودم بلند شدم و رفتم سر وقتش در اتاقشو آروم باز کردم که نفهمید عین بچه ها داشت گریه می کرد رفتم و اشکاشو پاک کردم+ جونگ کوکا من خوبم نگاه _ نه از من دور بمون ممکنه بهت صدمه بزنم + جونگ کوکا من خوبم . داشتم باهاش حرف میزدم که یهو قلبم تیر کشید +ایییییی آخ _ چیشده حالت خوبه نکنه به خاطر منه + کوک لطفاً گریه نکن _ سه مین از اینجا برو + تا تو نیای نمیرم _ گفتم برو + نمیای دیگه نه _ نه + باشه پس عواقبشم بپذیر . سه مین ویو: از حرفم تعجب کرد رفتم حیاط که دیدم کوک هم داره میاد من جلو تر بودم پشتمو کردم روبه استخر که صدای کوک رو میشنیدم که میگفت نه نکن نه ولی خیلی دیر شده بود منم افتادم نزدیک سه دقیقه بود چشام نیمه باز بودن که دیدم یه چیز سیاه و سنگین افتاد تو آب بقیشو یادم نمیادددد
کوک ویو : سه مین که از اتاق اومد بیرون ترسیدم دنبالش رفتم که رفت سمت استخر هرچی صداش میکردم جواب نمیداد تا اینکه افتاد تو آب _ لعنتی زود لباسمو در آوردم و پریدم تو آب و آوردنش بیرون هی با دستم به قفسه سینه فشار میوردم که آب رو آورد بالا _ حالت خوبه+اوهوم ناخداگاه گرفتم تو بغلش و براید استایل بردم تو اتاقش پسرا بهت زده نگاهمون میکردن رفتم تو اتاقش و پتو کشیدم روش سردش بود به جیهوپ و جین هیونگ گفتم برن سوپ درست کنن و رفتن پسرا هم رفتن و بعد دوساعت اومدن تا سه مین بهوش بیاد لباس نپوشیدم پسرا هی اسرا میکردن ولی نه خیر تا اینکه خوابم برد .
ناظر جون تروخدا بدون هیجان که حال نمیده ❣️
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
دوستان شرمنده فکر کردم که ننوشتم یه اسلاید تکراری شده 🙂🤦🏻♀️
خفن بودددد🐈🐾
میشه بعدیوو بزاریووو
حتما آخه دارم یه تست درموردش جیهوپ میزارم ولی اسلایداش دان نمیشه یکم معطلم کرده
سلام سلام من اومدم فردا پارتای جدید میزارم منتظر باشید
نزاشتی ک:"*
بچه ها گوشیم خراب شده الان به زور دارم پیام میدم این هفته پارت بعد رمان هارو نمیتونم بزارم به این زودیا هم از تستچیییییییی نمیرم منتظر پارتای آینده باشید به امید دیدار دوباره
باحالههههه باحاللللل خیلیییی خوبههه
ممنون از حمایت ها قول میدم امروز پارت بعدی منتشر شه 🥰
پارتت کو:")
عالی بودددددد
عالیییییییییییییییییییی
عالیی بودت