بادیگارد کیوت من..:)P¹

ام سلام..من اسمم مین جی عه و 18 سالمه..حدودا 5 سال پیش مامانم بخاطره سرطان مرد و بابامم نتونست نبودنشو تحمل کنه و مرد..:)الان من ی خواهر 13 ساله دارم و خودم مجبورم پول همچیو بدم..(عا راستی راجبع کوکیه فیک..)

اره با صاحب فروشگاهی ک توش کار میکنه بحث میکنه-مین جی:عاااا ببخشید دیگه تکرار نمیشه من فقد 25 بار دیر اومدددم:)+ن نمیشه!اخراجی!-و..ولی..+اخرااااج!... وسایلمو برداشتم و رفتم بیرون..مین جی:اه..بیا کارمم از دست رف..حالا چیکار کنم خددداااااااا..داشتم راه میرفتم کلم تو گوشی بود ک یهو با کله خوردم ب ی پسره قد بلنده هیکلی..پسره:یاااا جلوپاتو نگا کن از جونت سیر شدی نکنه؟!مین جی:ب..ب..ببخشید..پسره اومد نزدیکم ک تا مثلا باهم دعوا کنیم..یهو دستشو گرفتم پیچوندم ث انداختمش اون ور..پسره:عاایییی دستمممم..خیلی گنگ صحنه رو ترک کردم..عیح میخاستی با من در نیوفتی پسره عنتر..تو ذهنش:عا..میگم من ک هنرای رزمی بلدم..کاش میشددد برم بادیگارد شمممم..رفتم خونه و با خواهرم غذا خوردم و خوابیدم..فردا صبح-یکی محکم دره خونرو میزد...رفتم بیرون ک با صورته عصبانیه صاحب خونه مواجه شدم..صاحب خونه:یاااااا2 ماهه اجازه خونرو ندادی کاری نکن وسایلتو بندازم بیروناااا!مین جی:ببخشیددد..تا اخره هفته همه پولو میدم قول میدمممم..صاحب خونه:اه..باشهههه فقط تا اخر هفته!مین جی:چشم..کو وُن:اونییی..چیشد کی بود!؟مین جی:هیچی..نگران نباش...صاحب خونه بود..کو وُن:...مین جی..اخراج شدی..حالا میخای چیکار کنی!؟/: مین جی:هیچی میخام بادیگارد یکی شم🗿😐کو وُن:اووووووووووو چقد خواعرع گنگی داررم..xD

مین جی:حیحییحیحی میدونم😎🗿...رفتم لباسمو پوشیدم و رفتم بیرون.. لباساش:ی دامن کوتاه با فیشنت پا و ی پیرهنه مشکی و بوت های بلنده مشکی-تویه ذهن:وای ی هفته دیگم مدرسه ها باز میشه..امید وارم بتونم بادیگارد شم..داره با مامان همونی ک میخاد بادیگاردش شه حرف میزنه-مین جی:اوم اره ارع خانوم..-میشه دیگه مرخص شم خانوم؟+اره اره..بیرون پسرم وایساده میتونی از همین الان کارتو شروع کنی..-چشم.. رفتم بیرون..ی پسر دیدیم ک ی کت گرون و ی شلوار جین مشکی پوشیده و یقع های پیرهن سفیدش ی چصه. بازه و زنجیر دورع گردنشه..یکم دقت کردم پشمام ریخت..این همون مدل کراشه جئون جونگ کوکه!..کوک:نگو ک تو بادیگاردمی؟!مین جی:مشکلیه زشته پدصگ؟کوک:شوخی میکنی؟!من زشتم؟99 درصده دخترا رو من کراشنااا..مین جی:😐میدونم ولی سلیقع ها متفاوته (لیاقت نداری پدصگگگ😐) کوک:زر نزن پدگوربه..کوک:اخه مگ دخترام میتونن بادیگارد شن؟!

مین جی:اره!باید نشونت بدم؟!کوک:اره!بیا اصن ببینم چی بلدی انقد زر میزنی..مین جی: باشع! رفتم نزدیکشو محکم زدم تویه پاش و یکیم زدم تو صورتش..-اخی دیدییی چقد ضعیفی؟!کوک:پاشدم..میخاست بیاد دوباره بزنتم ک یهو دستاشو گرفتم و افتاد تویه بغ**************************لم..مین جی:تویه چشاش غرق شده بودم ک یهو ب خدم اومدم..یا ولم کننن!کوک:چشم!دستمو از زیر کمرش برداشتم و با کله افتاد زمین و بهش خندیدم..مین جی:اییی دردم اومد پدددصگ..کوک:حقته!دیدی کتک قولدی؟!مین جی: نخیرم!کوک:هههه..بی خیال..باید انتقالی بگیری بیای مدرسه من خانوم چون از الان بادیگاردمی😐مین جی:اها اصن خبر داری ک اونجا واسه ادم پولداراس و اگه من پولدار بودم الان بادیگارد تو نبودم؟!کوک:نچ نگران نباش..خدم شهریش رو میدم..مین جی:حتما میخای منم قبول کنم؟!

کوک:باید قبول کنی!مین جی:نمیخااامممم!کوک:باید بخاای!. 😐مین جی:نیمیخام میگم!کوک:اقا بادیگاردمی باید بیای و خدم دوس دارم شهریه مدرسرو بدم مشکلیه؟!مین جی:اره مگ من گدام؟!کوک: نخیر چون بخاطره من میخای بیای خدم باید شهریرو بدم!مین جی:اهههه..اصن باشه..کوک:افرین دختره زشت..مین جی:عمت زشته..یهو مامان کوک اومد بیرون و گفت:چخبره شرکتو بردین رپ سرتون!خانوم پارک شما چرا انقد با پسر من راحت حرف میزنی!کوک:خودم خاستم مامان!.😐مین جی:ب..ببخشید..کوک رف بیرون ع شرکت و منم دنبالش رفتم..کوک:شمارتو بده چون بادیگاردمی نیاز دارم!مین جی:😐باشه..درحال گفتن شماره-کوک:خو سیویدم..حالا سوار ماشین شو ک میخام برم خرید..مین جی:ایییی غلت خوردم بادیگارد شدم..کوک: خفع..

خو این پارت چرت بود ولی از پارته³باحال میشه..و برای پارت بعد ⁵لایک..و راستی شرمنده نمیتونم کاور بزارم😐..هر کارس مکنم نمیشه..هعی..برو نتیجه چالش داریم راستی..