(از دید کاترین)
چندین نفر از بین درختا بیرون اومدن.حداقل سه برابر ما بودن. کلر:«فکر نکنم دوست باشن.» کارول:«سرعت احساس خطرت اومده پایین دیگه نمیشه ازش استفاده کرد.» میبل:«اصلا کسی دقت کرد اینا شبیه آدم نیستن؟» راست هم میگفت همشون ریش وسبیلی داشتن که مدام مثل کرم تکون میخورد موهاشون هم تا کمرشون میرسید ولی انگار با شن کش شونه شون کرده بودن خییییلللیی شلخته بودن.اگه بیل انقد شلخته بود جواب سلامشو هم نمیدادم.(کارول:شیییییییپپپپپپ) و همینطور قدشون نصف یه انسان عادی بود همشون هم تیر کمونشون رو سمت ما نشونه رفته بودن.نگاهم سمت بقیه بچهها رفت ببینم ری اکشنشون چیه. اوجورا رفته بود تو لاک تدافعی. نورا اول زمزمه کرد:«دورف ها!» بعد خودشو بین بچهها قایم کرد.بقیه هم پوکرفیس فقط نگاه کردن. یکی از دورفا که یه کلاه خیلی ضایع سرش گذاشته بود جلو اومد و گفت:«جادوگرا!تسلیم شین.» ساندیس:«ها؟» دورف ضایعه:« ما تصمیم داریم شما رو به ومپایرا تحویل بدیم تا دورف هارو از خطر اونا در امان نگه داریم.» الی:«اونا هم میگن اوکی کاری به کارتون نداریم؟نه ازتون خورشت کوتوله درست میکنن.» دورفا با عصبانیت گفتن:«ما کوتوله نیستیم دورفیم!» سوگند:«اینا و کوتوله ها دشمن خونین!» مورگانا:«الی اومد ابروشو درست کنه زد چشمشم کور کرد-_-»
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
5 لایک
بعدی نمیاد؟
فردا امتحان ریاضی دارم پارسالم امتحان نوبتمو ۱۰ گرفتم پس نه فعلا😂😂😂
منم فردا علوم دارم...
جدیدا میخوام چهارشنبه ها پارت بزارم ولی یادم موره🥲
نترس اگه یادم باشه خودم یادت میندازم.____.
از چشمام بابت خوندن این سر*طان عذر میخوام ....:-
چشمات: بخشش لازم نیست اعدامش کنید 😂
😂👌🏻
آرها
در حال خواب
| 2 ساعت پیش
خیلی خوبه مرسی از نظرت
خواستم مثل بقیه بچهها توی تستچی بنویسم😅
ساکت شو داستان باید خاص باشه:/
و اینکه اگه نغمه سکوتو کتابی بنویسه انقد میخندیم ما؟:////
نکات ظریفی بود
مثلا الان باید بشینم درس بخونم
شنبه امتحان فارسی دارم(از ۶ تا درس)یکشنبه امتحا عربی(از سه تا درس)دوشنبه امتحان اجتماعی(از ۱۰ تا درس)سه شنبه قران(از...امممم یادم نیست...شاید ۵ تا درس...؟)چهارشنبه امتحان پیام ها(از ۸ تا درس)و پنجشنبه هم یه ازمون تستی ۸۵ سواله از تمام درسا
بعد
مثل
ا.س.ک.ل.ا اومدی تو تستچی ول میچرخی؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟😐😐😐😐😐😐
بعد امتحان فرداتو منفی دوازده گرفتی چه موکونی؟😐😐😐
بعدمثلا.س.ک.ل.ا اومدی تو تستچی ول میچرخی؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟😐😐😐😐😐😐
آره :")
بعد امتحان فرداتو منفی دوازده گرفتی چه موکونی؟😐😐😐
نمیگیرم چون مدارس تعطیل شد (B
به جاش امتحان اجتماعی دوشنبمو صفر میشم BD
هق بعد ما کله سحر تو سرما پاشدیم رفتیم مدرسه😐
درد داشت
فشار بقول ما تعطیل بودیم
جرررر عالییی بیددد :")))))😂💔
پارت بعدیییی
مرسی
عالییییییییییییی
الحق که مامانبزرگی
چه ربطی به مامانبزرگ بودن داره😂😂😂🤣🤣
بسی زیبا بود
مرسی
داستانت ایراد های زیادی داره
میدونم و لطفا بگو چه ایرادایی داره
انتقادات سازنده کمک زیادی به تصحیح داستان داره
اول سعی کن دیدگاه ها رو تغییر ندی مثلا از زبان یا دید فلانی
دو سعد کن اینجوری ننویسی که "فلانی:()" سعی کن مثلا اینجوری بنویسی که "فلانی با تعجب(یا هر حالتی که داشت یا همون گفت) گفت:()" اینجوری داستانت با کیفت تر میشه
کلمه ها رو اینجوریییییییی نکش اگه نشونه داد یا فریاده یا هیجان یا هر چیزی بگو مثلا "فلانی فریاد کشید ..." میتونی جلوش یه "!" هم بزاری که نشانه بروز احساسات هست
اینجوری داستانت بهتر میشه
موفق باشی
عو و راستی سعی کن ایموجی یا کاموجی مثل "-_-" نزاری اگه حالت شخصیت ها رو توصیف کنی خیلی بهتر میشه
ببین اولا حالت داستانا و سبک نوشتن افراد خیلی فرق داره اگه الان ارها بخواد به سبکی که تو میگی بنویسه داستانش تکراری و حوصله سر بر میشه به علاوه که ممکنه خودشم از داستانش زده بشه پش اینایی که داری میگی ایراد نیست
دوما مهم اینه که خود نویسنده چجور دلش میخواد بنویسه یا راوی کی باشه
:/ من فقط سبک یه نویسده رو نگفتم این نکات نویسندگیه که توی کتاب های نویسندگی هم ذکر شده
میل خودشه با داستانش چیکار کنه من فقط ایراداتش رو گفتم دیگه درست کردنش با خودشه
خیلی خوبه مرسی از نظرت
خواستم مثل بقیه بچهها توی تستچی بنویسم😅
کامی ساما وکیلی دورف رو از بلارت برداشتی نه؟
نه از کتاب آرتمیس فاول برش داشتم🤣