
پارت آخره ... 🙂💕
برگشتم به هاگوارتز و رفتم تو اتاق متیو ، بدون در زدن رفتم تو ، مث همیشه سیگار میکشید ، با دست دود هارو زدم کنار و سرفه کردم ... کنارش نشستم رو تخت و گفتم + این مسخره بازیا چیه در میاری ؟ × من یا تو ؟ برا چی اون دختره رو آوردی ؟ + من نیاوردم ! خودش اومد دیدی که ... بعدشم تلاش میکنم باهاش دوست باشم ... × لازم نکرده ! + اوکییییی ، ببخشید اصلا ... خوبه ؟ ... همونجوری که نشسته بودم رو لبه ی تخت خودمو انداختم عقب و دراز کشیدم رو تخت ، متیو ام کنارم دراز کشید ، بهش گفتم + قرار نیس منو از دست بدی متیو ... موهاشو به هم ریختم و خوابیدیم ... یکم بعد چک کردم و مطمئن شدم که خوابیده ، پشتش به من بود ، پس کار برام راحت تر بود ، دستم میلرزید ، چوب دستی رو محکم تر گرفتم تو دستم ... نمیتونستم ... ولی باید انجامش میدادم ، پدرش خانواده منو کشته بود ! با صدای متیو به خودم اومدم
× تمومش نمیکنی ؟ نمیتونستم جواب بدم × من آماده ام ... تمومش کن ! قطره های اشک از روی صورتم میریختن + ازت متنفرم ریدل ! چطور تونستی اینکارو باهام بکنی ؟ اون از پدرت که خانوادمو کشت و اینم از خودت که منو عاشق خودت کردی ! نمیتونم اینکارو بکنم ، فقط ولم کن ! × بابا های ما بهترین دوستای هم بودن ، این مادرخوندته که اونارو کشته ، اول مادرت ، بعد که با پدرت ازدواج کرد و فهمید که قدرت توی دستشه پدرت رو هم کشت ... میدونستم که داره راست میگه 💔 پاشدم و از اتاق رفتم بیرون ... وسایلمو از تو خوابگاهم برداشتم و از اتاقم زدم بیرون ، رفتم خونه ... در رو که باز کردم خاطراتم یادم میومد ... وقتایی که خسته از بازی میومد خونه و بوی کیک شکلاتی مامان توی خونه پیچیده بود ، یا وقتی که بابا برام داستان میخوند و من رو پاش میخوابیدم ... گریه ام بند نمیومد ، نمیتونستم حرفاشو از ذهنم بیرون کنم ، صورتش جلوی چشمم بود ... خودمو انداختم رو تختم و صورتمو بین بالشت فشار داد و با صدای بلند گریه کردم ...
( ۶ ماه بعد ) توی کافه نشسته بودم ، شهر شلوغ لندن ! از پنجره به مردمی نگاه میکردم که اینور و اونور میرفتن ، سخته بفهمی همه ی عمرت تلف شده ، ولی تقصیر خودم بود ، خودم اینکار با زندگیم کرده بودم ... متیو هیچوقت منو نمیبخشید ... × ببخشید همه میز ها پره ، میتونم اینجا بشینم ؟ سرم رو آوردم بالا و متیو رو دیدم ، کت چرم مشکی ، موهای به هم ریخته ، پاکت سیگارش که توی جیبش بود ، هیچ چیزت عوض نشده آقای ریدل ... + بشین ... × خیلی عوض شدی + ولی تو اصلا ... × دلم برات تنگ شده بود ... + شنیدم تام و استلا با هم ازدواج کردن ، به هم میومدن ... × ما ام به هم میایم + بعد از اینکه سعی کردم بکشمت هنوزم نمیخوای تمومش کنی ؟
؟ × تقصیر تو نبود ، حتی با اینکه سعی کردی بکشیم ولی اولین باری که دیدمت نجاتم دادی ، من تنها بودم ، ولی تو اومدی و باهام دوست شدی ... اون سه سال بهترین سالای زندگیم بود ... نمیخوای باعث و بانی این اتفاقایی که برامون افتاده رو مجازات کنی ؟ + کمکم میکنی ؟ × اینو همیشه یادت باشه ، هر وقت کمک بخوای من باهاتم !
( یک هفته بعد ) × مطمئنی ؟ + مطمئنم ... تفنگم رو برداشتم و وارد اتاق شدم ، به اون پیرزن عوضی گفتم + تو خانوادمو کشتی ، حالا منم تورو میکشم ، عذابت نمیدم ، نه چون فک میکنم کار درستی کردی ، چون لیاقت درد کشیدن رو هم نداری ... یه گلوله توی سرش خالی کردم و از اتاق رفتم بیرون ... یه سیگار روشن کردم و وایسادم کنار پنجره ، متیو اومد کنارم و گفت × حالت خوبه ؟ + تو بهترین حال زندگیمم ! میای بریم خوش گذرونی ؟ × بریم ...

پایان 😂💔
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
ورونیکا چطوری بچهه حالت خوبه؟
عهههه لونامممم 🫠 دلم واستون تنگ شده بووود ، چطوری خوبی؟
دورت بگردم خوبم مرسی دلم خیلی تنگ شده بود واستت🥲🩷 از دنیز خبر نداری؟
نه... ۳ ماه پیش بهش پیام دادم سین نزد ، وقتی من رفتم اونم رفت 🫠💔
دلم واسش خیلی تنگ شده🫠
میشه یه رمان دیگم از متیو بنویسی؟؟؟؟یا از هرکی دیگه
خیلی خوب مینویسی
یدونه گذاشتم پارت اول تو بررسیه :)))
عهه عیوللللل 👍😉
مایل ب فرند؟
حتمااا :) سارا/ورونیکا ۱۴
تاکس ۱۳
عالیه😭💛
عاشق متیو اممم
خبلی قشنگ بووود رمان بعدیییی
مرسی 🥺💕
میشه تو نظرسنجی جدیدم شرکت کنی ؟ 🥺
حتما
میشه باز از متیو باشه ها؟
نظرسنجی میزارم 🙂💚
میشه تو نظرسنجی جدیدم شرکت کنی ؟ 🥺💕
حتما میکنم🥺❤️
رمان بعدیو از درماینی مینویسی پلیز؟ :)
از اونجایی که اصلاااا شیپشون نمیکنم پس نه :)💚
میشه تو نظرسنجی جدیدم شرکت کنی ؟ 🥺💚
خیلیییی عالی بود👍🏻👍🏻👍🏻منتظر رمان بعدما🤍🤌🏻🤍
مرسی 😍 ایده بده پلیز 💚
میشه تو نظرسنجی جدیدم شرکت کنی ؟ 🥺🌸
عالییییی بود میخوای رمان دیگه هم بنویسی
آره قصدشو دارم ولی هیچ ایده ای ندارم 😔😂 ایده میدی ؟
اوم بنظرم اینبار مالفوی شخصیت اصلی پسر باشه ولی بازم هرچی خودت میخوای ایده های خودت عالیین ذهنت پر از تخیلات محشرهست
میشه تو نظرسنجی جدیدم شرکت کنی ؟ 🥺💗
اره حتما
خیلی قشنگ بوددد🥲
مرسی 🥺💚
چطوری تو داستان میک.شن🤣🤣 و بعد میرم خوش گذرونی من یه بار یکی از دوستانم اذیت کردن یه هفته میگفتم ببخشید عذر میخواهم وایی
🤣🤣🤣🤣
هعی زندگیه دیگه 😔😂
🤣🤣😫🤦🤦
میشه تو نظرسنجی جدیدم شرکت کنی ؟ 🥺💔