اینم از پارت جدید 🙃💕
آنا تقریبا دو ساعتی میشد که خوابیده بود ، ولی من خوابم نمیبرد ... روی تختم دراز کشیده بودم و چشامو بسته بودم ، یه لحظه حس کردم یه چیزی بالا سرم تکون میخوره ، چشمامو باز کردم و یه نفر رو دیدم ، خواستم جیغ بزنم که دستش رو گذاشت روی صورتم ، تازه شناختمش ، آروم شدم ، بدون هیچ حرفی دستمو گرفت و منو برد توی راهرو ، وقتی وایسادیم گفتم + کدوم گوری بودی متیو ؟ × ببخشید ، مجبور بودم ... + فقط یه سوال ازت دارم ، اون بچه کار تو بود ؟ × نه ... + خوبه ، باهام چیکار داری ؟ × اومدم بگم هر چیزی راجب من شنیدی باور نکن ، این دو روز رو به خاطر مادرم توی هاگوارتز نبودم ... هاگوارتز دیگه جای امنی نیست ، از این به بعد اینجام که ازت محافظت کنم ، ولی باید بدونم که بهم اعتماد داری ... + دارم ... × برو تو اتاقت تا فیلچ ندیدتت ، فردا میبینمت ، شب بخیر ... بدون هیچ حرف دیگه ای رفتم تو اتاقم و راحت خوابیدم ...
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
29 لایک
ج چ: عاشقان ماه زیبای حقیقی پنت هاوس گرگ میش فرند
چج:مزایایمنزبیبودن...استانه۱۷سالگی...
وایب این دوتا >>>>> 🪄
تاپارتبعدونزاریازتستچینمیرمبیروووووون
فردا میزارم 😂💕
(میراث ها،تایتان ها،روزی روزگاری(خارجی هااا)،فرار از زندان،عاشقان ماه)فعلا اینا به ذهنم اومد«چقدر زیاد شد،تازه الان دقت کردم!😲😂@
یا خدا 😂💕
یه سوال
چجوری میتونید یه چهار ساعت تو جنگل بشینم و حوصلشون سر نره
این تو همه داستان واسم سوالههههههه
😂😂😂
داشته فک میکرده خب 😂 منم موقع نوشتن داستان نیم ساعت زل میکنم به یه جا فک میکنم 😂💔
،😂😂😂😂😂آخه آدم چهار ساعت اونم تو جنگل فک میکنه اونم تنها من به پنج دقیقه نشده در میرفتم😂😂😂😂
اینا دیوونن 😂💔 دیوونه نبودن که این همه بلا سرشون نمیومد 😂💔
بله صحیح 😂😂😂😂😂
فک کنم 💔😂این ست رو دوست داری 😂😂😂
دقیقااااا 😂💔