اینم پارت سومه 🙂💕
متیو رو دیدم که نامه رو باز کرد و لبخند زد ، نفسمو که حبس کرد بودم دادم بیرون و از سرسرا رفتم بیرون ، یکم بعد بقیه بچه ها ام اومدن و حدودا ۲٠ نفر بودیم ، شروع کردیم از اطراف کلبه هاگرید تا جنگل ممنوعه رو گشتیم ، وقتی حسابی خسته شدیم برگشتیم ... رفتم تو اتاقم و شروع کردم به انجام دادن تکالیفم ، آنا با مارکوس ( bf اش ) رفته بودن بیرون و من تنها وسط اتاق بین یه عالمه کتاب نشسته بودم ، سرم درد میکرد پس همونطوری دراز کشیدم ، چند ثانیه گذشت و صدای در اومد ... از جام بلند شدم و در رو باز کردم ، آنا به اون زودی برنمیگشت ... در رو باز کردم + بله ؟ × ممنون بابت نامه ، خیلی حس خوبی بهم داد ... شاید فردا بتونیم با هم بیشتر حرف بزنیم ، کلاس نداری که ؟ + متیو ، به نظرم بهتره فعلا بچه ها مارو با هم نبینن ... × چرا ؟ + چون اگه برادرم بفهمه قیامت میکنه × ایرادش چیه ؟ + فک کنم خودت بهتر حرفای پشت سرت و پشت سر برادرت رو میدونی ... × من چیزی که اونا میگن نیستم ، من هیولا نیستم + میدونم ، برای همینم اون نامه رو فرستادم ، فردا ساعت ۳ جنگل ممنوعه ، کنار رودخونه ، حواست باشه هیچکس نبینتت ، شب بخیر ...
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
42 لایک
عالی:)
💚🌸
کاش این داستان راجع به تام بود🗿🎀
البته اگر داستانه اون بود هیچوقت نامه نمیداد بعد تازه بعد ۱۰۰ پارت دوستیشون شکل میگرفت😔😐😂
دقیقا 😂 منم که داستان طولانی نمینویسم ... 🙃😂
هعی روزگار
واوووواصن...عالییی
مرسییییی 🥺💚
عالییییی اهنگsweater weatherوanother love
با another love میشه زندگی کرد 💕
قشنگ بودد ولی متیو زیاد اجتماعی نیست یه خالت سردی دارههه اینجوری خفن تره اصننن واییییی فکرشو بکنننن تاممممم، متیووووووو، دراکوووووو گااااااااد دارم دیوونه میشمممم
اونا تو پارتای جدید اوکی میشه 😂💚
ایتیتی جووون
D:
همه اهنگ های بیلی ایلیش...:)
دخترم :) سه سال پیش زندگیمو عوض کرد 💔