سلام! حالتون چطوره؟ اول بگم ببخشید این پارت رو دیر گذاشتم چون هم اینترنت ضعیف بود هم من مشغول درس و مشق بودم و کامنتاتون هم خوندم ممنونم از نظراتتون 😁خب! امیدوارم از این پارت خوشتون بیاد
با حرص دستشو دور دست جونگ کوک حلقه کرد و با هم به سمت مهمونا رفتن. بعد از سلام و احوال پرسی و از نظر می جو خوشبختانه ندیدن هه این به سمت میزی که پدرش و عمه خانم وایساده بودن رفتن . با چشم تو چشم شدنش با عمه خانم دستشو با حرص از تو دست جونگ کوک کشید و به سمت پدرش رفت و کنارش وایساد و داماد خانواده رو با عمه خانم تنها گذاشت. خنده ای کوتاه به تشبیه جونگ کوک به داماد کرد و نگاهی که رگه های حس برنده بودن توش موج میزد به جونگ کوک انداخت و با ابروهاش اشاره کرد تا همه چی رو برای عمه خانم توضیح بده. روبه عمه خانم کرد اما پیش از اینکه کلامی از دهانش خارج بشه عمه خانم پیش قدم شد عمه: خب پس شما هستید نامزد قلابی این می جو خانم ما. نگاهی به می جو انداخت و با ابروهای بالا رفته خطاب به جونگ کوک گفت: امیدوارم توضیح خوبی برای نیم ساعت تاخیرتون داشته باشید چون این مهمونا مارو کشتن انقدر از آقای چوی پرسیدن دخترتون نیستن؟ دخترتون کجان؟؟؟
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
57 لایک
عالی
لطفا لطفا لطفا بزارش تاحالا داستانی به قشنگیه این ندیده بودم ادامش بده تروخدا🥺💜
نمیخوای پارت بعد رو بزاری؟
پارت بعدددددد رو بزار
چنقده قشنگ (الان من پاتریکم😐)عالی بود پارت بعد رو سریع بزار
واهاییی، دخترعالیییییبود😚
لطفاپارتبعدروزودتربزارررر
ممنون مثل همیشه عالیه ♡♡
بغضضض
عالییییی
مرسییی که گذاشتی
نگران شدم
مرسییی🤍🌹🌹
خدایا مرسی پارت جدید
عالی بود
ممنون
وایییی خیلی قشنگه
دیگه داشتم سکته میکردم که نبودی💞
ممنونم
چی بگم😑اینترنت خیلی ضعیف بود