رمان بلک پینک و بی تی اس پارت2

لیسا: رزی چت شده؟ رزی: واییی خواب دیدم بی تی اس اومده به کنسرتمون و تنها مهمون ویژمون هم بود.. جنی: یا خداااا خدا کنه تعبیر نداشته باشه جیسو: خخخ حالا وقت صبحانه....

جیمین: سلام این صبح به این زوی این همه سروصدا چیه میکنی نامی: هیچی بابا واسه کنسرت بلک پینک هیجان داریم جیمین: وقتی هفت بار پشت سر هم میریم کنسرت بلک پینک دیگه هیجان داره؟ نامی: خخخخ حالا تو هم ضد حال نباش برو صبحونه بخور جیمین: اوفف باشه 😁

لیسا: وای بچه استرس دارم بیاید ساعت چهار بریم رو استیج تمرین کنیم جنی: ما باید بترکونیم رزی: اکی جیسو: خب الان ساعت سه بیاید آماده شیم و بریم رزی: آره پاشید اماده شید دیگه........ ساعت چهار..... لیسا خب بریم روی استیج تمرین... سه ساعت بعد... جنی: دیگه بسه خیلی تمرین کردم زده شدم اصلا رزی: منم همینطور لیسا: بچه دیگه استرس نداشته باشید باید بترکونیم ما سابقه کنسرت خیلی داریم..

جین: برید تو ماشین کنسرت ساعت 9شروع میشه کوکی: هورااا بریم نیم ساعت بعد.... نامی: راننده هینجا وایسا تا چند تا کار دارم توی مغازه...جین: عجله کن.. ـ

جنی: راستی بزار برم تو سیستم ببینم مهمون ویژمون کیه لیسا: اره برو ببین منم کنکاوم جنی: وایییییییی الان غش میکنم رزی: باز چی شده...

ببخشید جای حساسش تموم شد امشب اگه وقت کردم پارت 3رو میزارم 💗💗💗💗🖤

راستی بچها من رمانام دوسدارم شیپ داشته باشه پس یا نخونید یا بحس نکنید لطفا، لایک و کامنت و فالو یادت نره کیوتم💗♥بای💓