ناظر محترم و عزیز لطفا منتشر کن💐🙏
اون شب هیچی راحت نخوابید بجز لوکا همه بخاطر ادوارد بی صدا گریه میکردن ب هر بدبختی بود اون شب تموم شد فردا ش
مرینت زود تر از همه بیدار شد رفت و تا یه نگاهی ب اطراف بندازه اونجا یه منظره خیلی زیبا یی داشت مرینت توی دلش : هیچ وقت منظره ای ب این زیبایی ندیده بودم🥲 بعد از کمی گشت و گذار برگشت دید ادرین با یه چهر ه ی خیلی عصبی اومد ب طرفش مرینت ترسید و چند قدم رفت عقب ادرین داد زد تو کجا رفتی 😠 مرینت اولش ترسید بعدش گفت ب توچه 😒
ادرین:تو نمیدونی اینجا هر یه متر حیون وحشی هست _ الان ک سالمم تو نمیخواد نگران من باشی _ میدونی اگه من نبودم دیشب همه توی تصادف مرده بودیم
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
22 لایک
با دیدن این شخصیت لوکا یاد دانشگاه افرحنم ( اخریه رو برعکس بخون) فصل 2 افتادم 😂😂😂
اصلا لوکا خیلی عو. ضی شده 😂😂
تا اینجا که خوندم عالی بوده
من عاشق داستانتم
نظر لطفتونه
💕💖
پارت پنج کو؟
این بار خوب جایی کات کردی
عالییییییییییییی
غفقط اونا که غیرتی شده مثل یوزپللنگ اومد خخخخخخخخخخ
عالی بود، توصیف شخصیتات و محیط اطرافشو خیلی دوست داشتم ولی...ادوارد...༎ຶ‿༎ຶ༎ຶ‿༎ຶ
پارت هفت داره میاد اون عالیه تو اون پارت پشم ک هیچی کرکات هم فر میخورن😂
هفت هم اومد
منم