
♥♥
سلام پاصتیلام♡ توی اسلاید بعد ی رمان زیبا هست که خودم ساختم پیلیز بزن اسلاید بعدی♡
خب اول یه توضیح کوتاه اسم شخصیت اصلی=اما دوست صمیمیش اما=ریما پسره =جین دوست جین=لئو خب بزن اسلاید بعد♡

توی ی صبح زیبا توی کُره اِما از خواب بیدار میشه باباش رو میبینه که داره از در خارج میشه و اما میگه:سلام جناب سرهنگ و باباش میگه«سلام پرانسس من اما با ناراحتی میگه(باز میخای منو تنها بزاری بری پیشه تفنگ جونت☹️😔🔫 باباش میگه(مجبورم اخع کارمه حالا دیرم شده خدافص اما=بای بابایی♡ اِما هم بعد چن ساعت که باباش رفته لباسش رو عوض میکنه و به دوستش ریما زنگ میزنه و میگه بیا بریم پیاده روی برو اسلاید بعد(:

اِما لباس قشنگش رو پوشید و رفت بیرون از خونه و خودشو ریما رفتن قدم زنی همینطوری که قدم میزدن اِما خورد به یه پسره جذاب اِما خجالت کشید و مغذرت خواست(پسره هم چمش به اِما بود همینطوری رد شد ریما به اما گفت نکنه عاشقش شدی، اما هم گفت نه بابا عاشق چیه دیگه اونا رفتن نشستن روی یدونه نیمکت رو پارک، همون حال بود که (پسره ینی جین و دوستش لئو هم درحال قدم زدن بودن لئو هم گفت(نمیخاد چیزی بگی فهمیدم چی شد، همین الان برو با دختره ی قرار برا فردا بزار(پسره هم با چهره جذاب رفت تو همون پارک و گفت، س.لام میشه فردا بیای به رستوران ادگ (اِما هم با خجالت اروم گفت با...ش) برو اسلابد بعد♡

ریما هم به اما گفت دیدی کلک اونم مثل تو عاشق شده😛😌 اما با استرس رفت خونه تا دنبال لباس برای فردا بگرده دوست داشت ی لباس شیک و رسمی باشه اما نه نیلی که که کیوت هم باشه ادمینتون((توی عکس بالا یه چنتا لباس هست بگید اما کدوم رو بپوشه!! خب ادامه داستان خب اما اونو پوشید و رفت که بخوابه( فردا شد اون سریع بلند شد تا اماده بشه وقتی شد ریما زنگ زد و گفت دم درم بیا بریم اما هم سریع سریع پوشید و رفت اون تو ماشبن هم استرس داشت بزن اس بعد♡

وفتی رسید ی میز رمانتیکه زیبا رو دید» همون لحظه جین وارد شود دست اما رو گرفت و اوردش روی یکی از صندلی ها اونا نشتن از علاقه های هم حرف زدن و با هم اشنا شدن، اما تو فکر بود که باز باهم قرار بزارن که...
اگه میخای بقیه داستان رو ببینی لایک کن♥ مرسی که با ما بودی قلب سفید رو قرمز کن
بای عشقولو♥
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
خوب بود
ولی خیلی جلو پیش رفتی نمیشه که هرنفر که اشتباهی بهم برخورد کردن سریع برن با هم قرار بزارن، یکم باید کشش میدادی (´✪ω✪`)♡
بله داستان اولم بود بهترش میکنم✨
زباد ماهر نیستم
فالومکنیدبکمیدم☁️🌸
فالومکنیدبکمیدم☁️🌸
فالومکنیدبکمیدم☁️🌸
اگهناراحتشدیپاکشکن🙏🏻🌸
پین؟