
ناظر عزیز تر از جانم لطفا منتشرش کن🤌
بعد از رفتن پلیس ها ا/ت با جیب پر پول و خوشحال به مرکز خرید رفت و برای خونه خرید کرد، تا اینکه صدای اخبار در برای مایکل هاردی رو از تلوزیون فروشگاه شنید و رفت جلو تر تا گوش بده: مایکل هاردی نامزد ریاست جمهوری امروز به صد و سی بیمارستان رفت و بودجه ی ان بیمارستان هارو تامین کرد.. ا/ت زیر لب کلافه گفت: کار های تبلیغاتیش شروع شد. بعد از خرید به خونه رفت و به مین یونگی ایمیل زد: فکر میکنین اون ها به مایکل هاردی رای میدن؟ مین یونگی پاسخ داد: حتما! اگه اخبار رو کامل گوش میکردی متوجه میشدی ک ما سابقه ی چند تا از نامزدا رو خراب کردیم و الان فقط رییس جمهور فعلی مونده و مایکل! + امیدوارم همین طور باشه. بعد از فرستادن پیام سمت پرونده های ناتمام دیگه رفت تا حلشون کنه.
بعد از کلی گشتن یک پرونده ی جالب پیدا کرد ک حلش کنه.. جزییات پرونده این بود: دختر خانوادی فاکس صبح روز پنجشنه درم(برعکس کن) اما این خانواده مشکوک هستن که این یشکدوخ(برعکس کن) بوده یا لتق(برعکس کن) برای اطلاعات پیشتر به این ادرس بیایید:سانفرانسیسکو خیابان مجیگ پلاک شماره 359 .. بعد از خوندن این پرونده از روی میزش بلند شد و کت قهوه ای رنگش رو پوشید و به سمت ادرس حرکت کرد. وقتی رسید از خانواده اون دختر خواست که محل مرج(برعکس کن) رو بررسی کنه .. وقتی وارد اتاق شد دید که پنجره شکسته و خورده شیشه ها بیرون ریخته.. توی حیاط رفت و خورده شیشه هارو بررسی کرد تا اینکه یک کاغذ که صورت حساب یک هتل بود رو دید، با خودش فکر کرد که لتاق(برعکس کن) حتما وقتی داشته از پنجره میپریده از این برگه از جیبش افتاده .. و وقتی از اون خانواده خداحاظی کرد برگه را به پلیس تحویل داد و به خونه رفت
بلاخره روز انتخوابات رسیده بود و به جای اینکه به مایکل هاردی رای بده اون روز رو کلا خوابیده بود! چند روز بعد درحالی ک داشت بستنیش رو میخورد روی مبل نشسته بود و تلوزیون داشت اخبار رو پخش میکرد، اخبار درباره ی نتیجه ی انتخوابات: و برنده ی انتخوابات امسال... مایکل هاردی! ا/ت انقدر هول شده بود ک بستنی رو ریخت روی مبل؛ رفت اشپز خونه تا دستمال بیاره و دید گوشیش زنگ خورد، ی شماره ی ناشناس بود! جواب داد و با صدای شوگا در حالی که میگفت: دیدی برنده شد! مواجه شد و جواب داد: سلام آره، حالا پولم رو بده. شوگا خنده ای کرد و گفت: حتما! بهتر از اونم میدیم..
تغریبا یک سال از انتخوابات و برنده شدن مایکل هاردی گذشته بود و ا/ت هم کار های عادیش رو انجام میداد و پرونده ی مین یونگی ب طور واضح بیان شده و دیگه مین یونگی مجرم فراری نبود؛ رییس جهمور و مین یونگی میخواستن که ا/ت توی دولت کار کنه ولی ا/ت قبول نکرد چون بنظرش هر دولتی مخفی کاری های خودش رو داره! The end-/ نتیجه ی حقیقت جالب درمورد داستانه👈
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
تنکص ولی ری اکشن ا/ت خیلی خنده دار بود😐😐😐😂
اره کلا دختر مودیه😂🤌
😂😂😐
چرا در جزیره حذف شد
حمایت نشده بود، شاید تعداد پارت رو کم تر کنم بزارم
عالی مثل همیشه💜
مرسی عزیزم💙💙
عالییی
مرسیی💙🔥
خیلی خوب بود عالیییی
مرسیی🔥💙