
خب خب رسیدیم به فصل دوم پارت ولی اینطوری مینویسم چون طولانی میشه♥️🐝
ازتون بابت حمایت ها تشکر میکنم و فصل جدیدو شروع میکنیم امیدوارم دوست داشته باشید ♥️🥀
ا/ت: ته دوام بیاررررررر ته:... ا/ت: سوهو این امبولانس چی شد (با داد) سوهو : نه نه منو تنها نزار لطفا ا/ت نمیدونم (با داد) بالاخره اومد و تهیونگ و ع.ش.ق سوهو رو بردن اون دوتا توانایی حرکت کردن نداشتن ا/ت دستش رو نوا.زش وار روی گونه های تهیونگ می اورد ولی افسوس از یک حرکت بخاطر اس.یب دیدگیش بی.هوش بود دنیای ا/ت بدون تهیونگ مثل اسمون بدون خورشید بود بدون نور و تاریک اشکای ا/ت اروم روی گونه هاش می اوند ولی کسی نبود که پاکش کنه و بهش دلداری بده کسی که انتظار داشت اینکارو انجام بده درست روبه روش اروم خوابیده بود ....
از اون طرف سوهو داشت خودشو سرزنش میکرد که نتونسته از ع.ش.قش مواظبت کنه ولی نه ا/ت و نه سوهو باهم حرف نمیزدن چون همو درک میکردن بالاخره به بیمارستان رسیدن و از جلو تهیونگ و لیا رو بردن منو سوهو تا دم در اتاق عمل رفتیم ولی دیگه توان راه رفتن نداشتم و افتادم سوهو کمکم کرد بلند شم صدای تلفنم روی اعصابم بود و قطع نمیشد صداشو میشنیدن ولی گوشیمو خاموش کردم و پرستار کمکم کرد روی تخت دراز کشیدم اون قدر توی شک بودم که هیچی رو حس نمیکردم کی منو داشت کنترل میکرد ؟
بعد از مدتی دکتر اومد و من بلند شدم دکتر: حال اقای کیم خوبه لیا اسیب جدی دیده و نیاز به هزینه زیادی داره که هرکسی از دستش بر نمیاد سوهو : هر چقدر هست پرداخت میکنم من: کی میتونم برم پیش تهیونگ دکتر: همین الان چطوره ؟من: خوبه(سرد و بیحال) رفتم پیش تهیونگ خواب بود رفتم پیشش نشستم چشماشو باز کرد و لبخند زد من:بهتری؟ تهیونگ سرشو تکون داد من: مگه نگفتی تنهام نمیزاری ها مگه من باتو شوخی دارم اخه نکفتی اگر چیزیت بشه چه بلایی سر من میاد بنظرت زندگی من به حالت عادی برمیگرده نه نمیتونم میفهمی تهیونگ: اره درک میکنم ا/ت: کجا درک میکنی تهیونگ: والا تا جایی که میدونم درک کردم...
ا/ت: (خنده) و زد به بازوی تهیونگ تهیونگ: اخخخخ ا/ت: وایی ببخشید تهیونگ: بانوی محترم قبل از رفتنم یک کاری برا انجام میدی (کیوت) ا/ت: پسره ی#&#&&#& جرعت داری بری تهیونگ: بزار حرفمو بگم خوووو الان باید احساساتی بشی خانم ا/ت : بگو منتظرم تهیونگ:.... از زبان سوهو رفتم پیش لیا لبخند ارومی زد و من سریع رفتم پیشش من: لیا من واقعا معذرت میخوام که نتونستم ازت مراقبت کنم لیا: خودتو سرزنش نکن حالم خوبه خوبه سوهو: دیگه نمیزارم از کنارم ج.م بخوری فهمیدی؟ لیا: اره تهیونگ: ا/ت ....
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
لیا کدوم 🐑است؟؟
30
29
28
27
26
25
،27
26
25