های گایز.......این اولین فیکی هست که دارم مینویسم لطفا مشکلاتش رو بگید تا در فیک های دیگه تکرار نشهههه😁..مرسی خوشگلا😘
امروز خیلی خوشحالم بالاخره میتونم از این جهنم رو ترک کنم،دنبال جیمین بگردم و هدفام برسم.(فلش بک به 3سال پیش: ا.ت:داشتم گریه میکردم امروز جیمین میتونست از پرورشگاه بره و حتی دیگه برنگرده خیلی ناراحت بودم اون شیه برادرم می مونه وقتی که توی 6 سالگی مامانم منو به اینجا اورد و رفت اون تنها کسی بود که داشتم....جیمین:ا.ت توروخدا گریه نکن،من همیشه پیشتم دقیقا توی قلبت بهم قول بده تو ام 3 سال دیگه از اینجا بیای بیرون اون موقع من 22 سالمه و منتظرتم .قول میدم.. مراقب خودت باش....ا.ت: با..باشه قول میدمم تو ام قول بده که همیشه به یادم باشی....(با گریه شدید)..جیمین: خداحافظ ا.ت... پایان فلش بک)
وسایلمو جمع کردم ، از تک تک بچه ها خداحافظی کردم ،پامو از در پرورشگا گذاشتم بیرون و زیر لب گفتم :آینده منتظرم باش من دارم میام.....و با اعتماد به نفس شروع به قدم زدن کردم..از اونجا که هیچ نشونه این از جیمین نداشتم و همینطور جایی برای مونده اول از همه دنبال کار گشتم هرجا که میرفتم یا میگفتن تو خیلی کوچیکی یا اصلا به درد این کار نمیخوری همینطوری داشتم راه میفرتم و دنبال کار بودم که به یک رستوران رسیدم آگهی استخدارم داشت به عنوان گارسون.همچین کار بدی هم نبود در رو باز کردم و وارد شدم رستوران خیلی قشنگی بود حتی پیانو هم داشت...از خانمی که توی بخش صندوق دار نشسته بود سوال کردم و اونم اتاق مدیر رو نشونم داد و گفت برم اونجا(بچه ها راستش من دیگه درمورد اصطلاحات صندوق دار و اینا چیزایی که یادم اومد نوشتم😁😅ماشالله ادبیات صفر)در اتاق مدیر رو زدم و با صدا گفتن بفرمایید وارد شدم.....ا.ت: سلام من کیم ا.ت هستم برای اگهی که داد اومدم...اقاهه:سلام خوش اومدید لطفا بشینید من لی جانگ چی هستم میتونید جانگ صدام کنید....
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
17 لایک
من شما رو دنبال کردم لطفا شما هم دنبال کنید
حتما گلم❤
خیلی خوب بود پارت بعدییییی
مرسی قشنگمممم🧡💛😍😘
🫂🫂🥺💜✨
زود به زود بزار
زیاد زیادش میتونم کلا روزی 1 پارت بزارم چون فقط 2ساعت بیشتر لبتاب دستم نیست ولی بازم سعیمو میکنم....☺☺💙💜
چون داستانت رو دوس داشتم گفتم