سلامممممممم به همگی. کنجیرو هستم با اولین تستم. امیدوارم که خوشتون بیاد.
آخرین روز مدرسه بود. وقتی زنگ آخر خورد مثل چی از مدرسه خارج شدیم. راه افتادم سمت خونه. وقتی رسیدم. در خونه رو باز کردم و گفتم: وایییی هيچ جا مثل خونه خوده ادم نمیشه. تو مدرسه چه عذاب هایی که نکشیدم.
مامانم از تو اشپزخونه گفت: از مدرسه برگشتی. سربازی که نرفتی.
به حرفش توجهی نکردم و رفتم تو اتاقم و پریدم رو تخت: خب؟ امروز چی نگاه کنم؟ اها یکی از دوستام یه برنامه به اسم ماجراجویی در پاریس رو پیشنهاد کرده بود. برم اون و ببینم.
گوشیم و روشن کردم دیدم شارژ ندارم(اعتباری) در اتاق و باز کردم و گفتم: ماماننننن
مامانم با داد: یاماننننن. چه مرگته؟
من: میشه واسم نت بزنی؟ تو رو خدا.
مامانم: به شرطی که ظرف های ماهر و تو بشوری.
من: باشهههه
وقتی شارژ کردم. شروع کردم به دیدن برنامه.
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
11 لایک
داستانت خیلی قشنگه !
ممنونم😊