....
من روی تصور از روی یک زن وایساده بودم و پدرم داشت با اون زن حرف می زد زن چشم های آبی و مو های طلایی داشت مثل پدرم انگار خواهرش بود (علامت پدرش الکساندر × علامت خواهرش © علامت رز® ) ® انگار پدرم هیچ چیز درک نمی کرد و فقط می خواست حمله کنه و هیچی نمی دونست اون فرد کیه انگار یه پرده نامرئی جلو چشم هاش سد کرده بود و مانع دید آگاهانه اش می شود ×بخشید خانم میشه ازتو ن یه سوال کنم ©سرم دور دادم اون برادرن بود ولی چرا اینقدر رسمی حرف زد منم کم نیوردم و به شوخی گفتم بله آقای محترم حتما 😅😂
×اجازه هست شما را جز وعده غذایی ایم قرار بدهم؟؟ 😈
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1 لایک
عالی بود یک رابطه خواهر و برادری درست