
لطفا منتشر بشه چیز بدی نداره🥺🦋 کپی هم ممنوع¡♥︎
لطفا شخصی نشه و منتشر کنید اگه رد بشه اکانتم خراب میشه💔🥺 کپی هم ممنوع\/\/\/----به سمت پنجره رفتی! بارون میومد..! یکم به صدای بارون گوش کردی و خواستی به تختت برگردی که چیزی باعث تعجب شد..! واقعا اون کوک بود؟! اون جئون جونگ کوک بود که تنها زیر این بارون و توی این هوا نشسته بود؟! منتظر تو بود؟! حس ناراحتیش رو میتونستی حس کنی! |||بریم واسه شروع|||
به سمت بیرون رفتی و خواستی که کسی بهش بگه بیاد داخل تا باهاش صحبت کنی! سوهو همش دنبالت میومد و پشتش هم سوزی دنبالت بود! اما انگار تو هیچکدومشون رو نمیدیدی! بلاخره با زور پرستارا یه گوشه نشستی. حس کردی دوباره حالت بد شد. آروم به سوزی گفتی: بهش بگو بیاد... اون... اشتباه فکر میکنه...|... بلاخره با هزارتا درخواست و التماس تونستی ببینیش. جونگ کوک: حالت خوبه؟ راستش حالم خوب نبود رفتم بیرون؛ نمیتونستم توی اون وضعیت ببینمت... الان بهتری درسته؟! ا.ت: اهوم... یکم بهترم.. جونگ کوک... قضیه چیه؟ علت دعوای تو و سوهو چی بود؟!💔 کوک: هیچی... سرِ یک موضوع بیخود بود... ا.ت: فکر کنم موضوع من بودم. یعنی برای تو... من یک موضوع بیخودم؟؟!!
کوک: نه نه... معلومه که نه..! فقط... همونطوری که سوهو گفت، انگار تو انتخابت رو کردی! پس این یک موضوعِ تموم شده هست...🙂💔 ا.ت: چرا شماها انقدر بی رحمید؟! من حتی نمیدونم قضیه چیه... سوهو: نمیدونی قضیه چیه؟!! هر دو عه ما چند ساله... که به تو حس داریم... ببین... انتخاب کن! همین حالا! سوزی: ولی اون حالش خوب نیست... ا.ت: دوست دارم این مشکلات همینجا تموم بشه ولی... دکتر: وقتشه یکم استراحت کنه! سوزی: آره نظر منم همینه! ا.ت: جونگ کوک، سوهو من... نمیخوام بینتون تفرقه بندازم اما... دکتر: گفتم که وقتِ داروهاشه!
*حدودا ۳ ساعت از اون لحظات گذشته بود... سوهو وارد شد...
سوهو: ا.ت... نمیخوام اذیتت کنم... فقط لطفا... لطفا غرور من رو از بین نبر... ببین موضوعی هست که تو و سوزی چیزی ازش نمیدونید... راستش... مادر من توی عشق، به مادر جئون جونگ کوک باخته... مادر من عاشق پدر جونگ کوک بود اما اون، یک زن دیگه رو انتخاب کرد... من اینها رو چند ماه پیش فهمیدم... فکرش رو کن...💔 جونگ کوک که از برادر به من نزدیکتر بود، دقیقاً نتیجه همون عشقی هست که مادرم تا همین الان هم به خاطرش زجر میکشه..!💔 حالا نمیخوام من بازنده این بازی باشم... اونم مقابل جونگ کوک...
برا ادامه بزنید نتیجه😍💜
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
بهترینهههههه😍
عالی بید:]
عالیی 🥺🌼
پارته بعدددی لطفااا🥺🥺🥺💕
حتما🥰💜
۲
۱
ممنون😙🤍
2
1
مرسی بابت کامنتت🥰⚡
پارت بعدی لطفااااا:)
چشم•°•°•°💜🦋
۱