پدرم کیه مامان😭p3

ادرینا: چرا رو سر این اقا افتادی😐😕 مرینت: بچه برو بازی کن من الان میام😐 ادرین:سلام اسمت چیه ادرینا: مامانم بهش بگم؟ مرینت: 😐بگو ادرینا : ادرینا هستم😐

ادرینا: مامان میشه بریم خونه خاله الیا ا7ه میخوام با مایک بازی کنم😊 مرینت: تو برو تو ماشین منم الان میام ادرینا: (از تو ماشین داره دید میزنه) این اقاهه دیگه کیه چرا مامانم داره باهاش حرف میزنم چرا بغض داره😕 مرینت: ادرینا من اومدم کمربندت رو ببند😁

ادرینا: امممم مامان میشه بگی اون اقاهه کی بود مرینت: عزیزم اون همکلاسی دوران راهنماییم بود 😊 ادرینا : مطمعنی بیشتر از همکلاسی و دوست نبود؟ مرینت:•••••••⊙~⊙ این چه حرفیه عزیزکم بیا بریم خونه خاله

(خونه الیا) مرینت: بچها برین بازی کنین ادرینا : باشه مایک : بزن بریم مرینت: الیا نینو کجاست😐 الیا:سر کار مرینت : الیا امروز ب6 ادرین بر خوردم 😯 باورم نمیشه زنده بود

الیا:ودف😮😐 واقعا زنده بود چه خوب😀 مرینت: ادرینا امروز متو سوال پبچ کرد منم گفم همکلاسیم بوده😐 بعد گفت مطمعنی بیشتر از همکلاسی و دوست نبوده منم سکوت کردم که گند نزنم الیا: خبه حرف نزدی که گند بزنی 😐

بای بای تا پارت بعد کامنت یادت نره 2 پارت بیشتر نمونده بعد از اون عمارت تسخیر شده رو شروع میکنم😀