
دوستان این پارت رومانتیک هستش❤❤
خب دوستان بریم شروع کنیم امیدوارم خوشتون بیاد❤
مرینت:امشب باید اماده بشم واااییی تیکییی امشب من و ادرین ❤❤😄 تیکی:ای مرینت! مرینت:اون گربه ی سیاهه❤❤ تیکی:خب که چی؟ مرینت:یعنی ما دوتا این همه سال کنارهم بودیم ولی هویت هم رو نمی دونستیم😅 تیکی:اره،مرینت بهتر نیست الان بری گردنبندت رو درست کنی یاقوت رو هنوز درست نکردی! مرینت:اهاااا درسته بعدش مرینت رفت و یاقوت رو به گردنبند وصل کرد و اون رو درست کرد🌸🌸
بعدش گل موی خوشگلش رو روی سرش زدو پنجره رو باز کرد و یواشکی پرواز کردو رفت......🌸🌸 گردنبند رو تو گردنش کرد و پرید توی اب 🌃🏝 ادرین:مرینتتتت❤❤ مرینت:ادرییننن❤❤ بعدش توی بغل هم پریدن🌸 ادرین:لیدی باگ تو موفق شدی!🐞یاقوت رو پیدا کردی ! مرینت:ارهههه هورااا ادرین:چطور پیداش کردی؟ مرینت:داستانش طولانیه،،بعد داستان رو برای ادرین تعریف کرد...
ادرین:مرینت من یه هدیه برات دارم مرینت:توکه خودت هدیه هستی! ادرین :مرینت خوشگله؟ مرینت:واااااوووو ادرین یه دسبند از مروارید برای مرینت درست کرده بود🌣 مرینت دسبند رو توی دستش کرد، ادرین :مرینت تو برام فقط یه دوست نیستی! مرینت :😅ولی خودت همیشه میگفتی ! ادرین:تو دوستم بودی ولی الان فقط یه دوست نیستی! ادرین مرینت رو خواست ببوسه که،،،،،،الیا و میلن دریایی پیداشون شد، مرینت:😲😲چییی ادرین :مرینت اینجا مثل شهر خودمونه فقط ما دم داریم و توی دریا زندگی میکنیم☺ مرینت:😮 الیا:سلام مرینننتتتت ادرین همیشه از تو پیش ما تعریف میکرد😄 میلن:اره من دوست داشتم ببینم چه شکلی هستی😄 ادرین:ببخشید ولی شما موقع بدی اومدین! مرینت:نه اصلا اشکالی نداره! الیا :اره میلن بیا ما بریم یه موقع دیگه میام پیشتون😊میلن:بای بای🖐 و ادرین و مرینت بعد از بوسه باهم رفتن و همه جای دریا رو دیدن😃😉
ادرین:مرینت خوش میگذره؟ مرینت:اینجا خیلی ارامش بخشه ادرین☺ ادرین:تو فرار کن من میگیرمت😉 مرینت:اگه راست میگی من رو بگیر😆 مرینت سریع شما کرد ادرین:میگیرمت مرینت نمی تونی زیاد دور بشییی
مرینت خواست برای ادرین زبون در بیاره که حواسش نبود و به تور ماهی گیری گیر کرد😨 ادرین:مرینت جلوت رو ببینننن!!!!!😲 مرینت:نهههه😣😵 مرینت:ادرین من گیر کردم حالا چیکار کنم! ادرین :نگران نباش بانوی من من نجاتت میدم! مرینت:😢 ادرین تناب هارو کشید ولی تور خیلی محکم بود!ادرین:باید سریع در بیای چون ممکنه تور بالا کشیده بشه!!! مرینت:وقت تغییر شکله تیکی دختر کفش دوزکی امادهههه🐞🐞🐞 بعدش تناب رو کشید ولی باز نشد تور داشت بالا کشیده میشد مرینت:کمکم کن ادرین😢 ادرین:تبدیل گربه ایییی 🐱🐱پنجه ی برنده🐾 بعد کت نوار تور رو لحظه ی اخر پاره کرد،مرینت پرید پایین تواب،،ادرین گرفتش
ماهی گیر تور رو بالا کشید ولی دید تور پاره هست ادرین:وای نزدیک بود مرینت:ممنون که نجاتم دادی🌸 ادرین:خواهش❤!توهم لطفا موقع شنا کردن جلوت رو نگاه کن مرینت:😅😅باشه ادرین:افرین دختر خوب😁😁
مرینت:ادرین تا کی قراره این جا باشیم من می خوام برم خونه ادرین:ولی اگه رفتیم خونه شاید دیگه هم رو نشناسیم منظورم اینه که حافظه هامون پاک بشه! مرینت:نه این اصلا خوب نیست!تیکی راست میگه! تیکی:سلام بچه ها! پلگ:سلاااامم! تیکی:نمی دونم استاد فو گفت که این امتحانه پلگ:به احتمال زیاد پاک میشه ادرین:مرینت من نمی خوام تورو فراموش کنم! مرینت:منم همینطور پلگ:سه روز دیگه به خونه بر میگردیم مرینت:فقط سه روز دیگه! ادرین:چرا زود تر نگفتی😡 پلگ :نپرسیدی که بگم!😊
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
من یه داستان نوشتم میشه بیاید بخونید ترو خدا
سلام من یک داستان نوشتم اگر نیشه برید بخونید
سلام امروز ۲۳ فروردین ، تولدمه شدم ۱۰ ساله 🤗
عکس رو پروفایلم ، عکس کیک تولدمه 😊
سلام عالی عزیزم خیلی منتظر پارت بعدی هستم
مثل همیشه عالییییییییییی
داستان هات رو میخونم فقط وقت نمیکنم کامنت بدم
راستی خیلی وقته پارت ۶ داستانم منتشر شده
عالی بود
لطفاً هم پارت بعد رو زودتر بزار هم کاری کن که همه ی این ماجراها رو یادشون بمونه و رفتن دنیای خودشون هنوز هم هویت هم رو بدونن و عاشق هم باشن
باشه😊اخرش همین میشه