🌀Cry for me🌧 P3🌧

سلام بچا بلاخره همت کردم پارت ۳ رو بنویسم😂همونطور ک گفتم اولش میخوایم یه مروری بر گذشته داشته باشیم بعدش داستان اصلی

بیوگرافی خاندان اول⬅️ خاندان کی می کو => همونطور ک گفتم آمیدا و مادرش عضو این خاندانن این خاندان به داشتن جادوی سیاهی ک داره معروفه و بزرگ خاندان شخصی به نام ×شین× هستش . این خاندان قوانین سخت و جدی داره و هر کس ازشون پیروی نکنه یا کشته میشه با جادوش ازش میگیرن ... اگه یادتون باشه گفتم که مادر آمیدا به خاندان خیانت کرده بود و برای همین شین یویی که خواهر مادر آمیدا بود رو فرستاد تا از بین ببره ...یوری( مادر آمیدا) جادوی قوی داشت ولی با این ووجود نتونست زنده بمونه اما بچه و شوهرشو به یه جای دور و امن فرستاد⛵ ولی در نهایت نابود شد خودش. خاندان دوم⬅️ خاندان هامادو=> این خاندان به داشتن زور و سرعت بالا و هر نوع فعالیت جسمی معروف بود.... سردسته خاندان پدر آکاکو یوچی (کوجی). این خاندان بر خلاف خاندان اول قوانین سختی نداره اما همون قوانینی هم که دارن باید پیروی بشه وگرنه مجازات میشن. خاندان سوم⬅️ خاندان تو بی یو => این خاندان به داشتن مغز و استراتژی های فوق العاده معروفه این خاندان با مغزی که اعضاعش دارن قادر به شکست خاندان کی می کو ام هست اما خب مغزشون اونقدری کار میکنه که باهاش وارد جنگ نشن . خاندان به دست برادر کانو اداره میشه یعنی ریکو بر خلاف کانو برادر کوچیک ترش از اون باهوش تر بود اما بی نظم ترین شخص توی خاندانم خودشه با این که سنش کمه اما رئیس خاندانه و به وقتش مغزش جوری کار میکنه ک حتی میتونه کره زمین نابود کنه 😗 خب اینم از بیوگرافی خاندانا

خب یه نکته خیلی مهم درباره خاندان ها اینه که خاندان کی می کو و هامادو سردسته ها با هم برادرن یعنی شین و کوجی یه سری اختلافات بینشون اما اخیرا شین و کوجی با هم درگیر شدن خاندان هامادو سعی کرده بود جادویی که از طرف اون ها میاد جذب کنه در صورتی که این غیر قانونیه توی این چند مدت افرادی از خانواده کی می کو جادوشون به طور کامل کشیده شده بود و حافظشون پاک شده بود ... بعد از تحقیق های زیاد و چندین ساله فهمیدن کار خاندان هامادو بوده . خاندان کی می کو میدونست که نمیتونه به طور مستقیم اقدام ب حمله کنه چون الان اونا خیلی قوی ان و داشتن قدرت بدنی و جادو در کنار هم خطرناکه برای همین رفت تا از ریکو شخصا کمک و یه استراتژی محکم براشون بچینه ....

و الان میریم سر داستان اصلی⚡ چیزایی که برا پیش زمینه لازم بودو گفتم

یه انچه گذشت بریم.... آمیدا بعد این که فهمید یه خوناشامه یه لیوان خون نوش جون کرد و باز بی هوش شد بریم ازینجا شروع کنیم🙄😂 ...... (دلیل این ک همش بی هوش میشه اینه که بدنش تازه داره اون فرم خوناشامی رو ب خودش میگیره برا همین این بدن انسانیش نمیتونه تحمل کنه و هوشیاریش همش از دست میده ) آمیدا بیدار میشه دوباره و میبینه کانو رو به روش ایستاده ____ من کانو ام قبلا با هم اشنا شدیم ...___ امیدا شوکه بهش نگاه میکنه و میگه : از من چی میخواید بزارین برم ....

یکمی قبل تر از به هوش اومدن آمیدا ......_____ کانو رو به آکا : معلوم هست داری چیکار میکنی شنیدم تا الان چن بار بی‌هوش شده نباید بترسونیش . آکا : میدونم و تقصیر منم نیست اون خیلی ضعیفه مطمئنی میتونه کاری بکنه؟ . کانو : اره الان ضعیفه اصلا چیزی بهش گفتی؟ . آکا: سعی کردم حتی براش خونم اوردم تا بوشو حس کرد مثل وحشیا پرید و لیوان سر کشید بعدشم باز بیهوش شد . کانو : خب معلومه میترسه اون فک میکنه انسانه وقتی یهویی خون میاری ... آه بیخیال خودم براش توضیح میدم . وارد اتاق میشه .... ادامه اسلاید قبل دیگه

کانو : لازم نیس وحشت کنی این باعث میشه انرژیتو از دست بدی آروم باش و به حرفام گوش بده . آمیدا : شما ها با من چیکار دارین من قبلا گفتم یه اشتباهی شده لطفا بزارین برم . کانو : ببین آمیدا تو و ما توی شرایطی نیستیم ک بزاریم بری تو الان ضعیفی و چن نفر دنبالتن الان امن ترین جا اینجاست همینجا بمون و به حرفام توجه کن آمیدا مادر تو ساحره بزرگی بوده اینا رو حتما آکا برات توضیح داده و.... (خاندان ها رو براش توضیح میده اینجا)..... بعد از کلی توضیح دادن .... آمیدا تو یه خوناشامی و این حقیقته و هیچی نمیتونه عوضش کنه (شوکه میشه دیگه مث تو عکس)

الان خاندان کی می کو و هامادو در جنگن هامادو داره جادو این خانواده رو میکشه تا ذره اخر چون تو و مادرت از یک خونین به احتمال زیاد قدرت هاتونم یکی باشه پس ما میخوایم بهمون کمک کنی جلوی خانواده‌ هامادو رو بگیریم وگرنه نه.... نه تنها خوناشاما بلکه انسان ها هم زنده نمیمونن طمع چشم های کوجی رو کور کرده و میخواد با قدرت بیشتر همه چیزو به سلطه خودش در بیاره برای همین کتابچه راهنمای گینسو رو پیدا کرده و الان با اون میخواد جادو و انرژی الهی زمین رو بگیره . ولی اگه تو همون جادویی که مادرت داشت داشته باشی از پسش بر میای ... یویی سعی کرد ولی جادوش کافی نبود برا همین شکست خورد و تا اخرین لحظه این جمله رو فریاد میزد ((یوری کمکم کن)) چون فکر میکرد شاید جادوش سپرده به اون( بچا خوناشاما قبل از مرگ میتونن قدرتشونو انتقال بدن و اگ اون شخص ک بهش قدرت داده شده اسم طرف بیاره و ازش کمک بخواد انرژی ازاد میشه ) ولی خیاال خام داشت پس ما نتیجه میگیریم کسی که جادو رو بهش سپرده تویی حالا این تصمیم خودته بهمون کمک میکنی؟

کمکتون میکنم .... تا بفهمم دقیقا کی هستم یا چی...

😗منتظر پارت بعدی باشین 💜

هیچی دیگ اینا اسلاید اضافس😂

تو نتیجه اسپویل هستااااا تا اخر برو

بای❤⚡