عشق بی پایان🌙🌼💖

6 اسلاید صحیح/غلط توسط: ♡ⓨⓐⓛⓓⓐ♡ انتشار: 2 سال پیش 5 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست

کلاس شیمی تموم شد. آدرین هنوز توی کلاس نشسته بودکه مرینت اومد کیفش رو که جا گذاشته برداره. آدرین: خوشبحالت مرینت تدو هرجا به خوای میتونی بری پدرت و مادرت اجازه میدن مرینت: چی شده میگه ؟ آدرین: فردا تولد نینو عه و مــــــــن نمیتونم بــــــــــرم😔 مرینت: شاید من بتونم پدرت رو رازی کنم مثل اون دفعه که رفتیم نیویور😁 آدرین: ممنون میشم اگه این کار رو کنی😀😀

آدرین از مدرسه بیرون اومد و سوار ماشین شد. آلیا با تعجب: چیشده دختر جون چیکار کردی !؟؟ مرینت: هیچی بعد از ظهر میرم با آقای آگرست حرف میزنم رز،میلن،الکس،آلیا،جولیکا:چــــــی الکس: در مورد چی ؟؟ مرینت: آدرین فردا دوست داره برا تولد نینو منم میخوام برم بابا شو راضی کنم. رز: وایے الکس: چرا تو ؟؟ جولیکا: چون اون به مرینت اعتما داره رز و میلن: چه رمانتیک💖💖💖

بعد از ظهر مرینت:مامان و بابا دوستتون دارم خدافظ. بعد با آلیا به سمت خونه ی آگرت ها رفتیم توی راه : آلیا: چی بهش میگی مرینت: هــــــا عــــــــه مثلـــا خــــــــــــــــــــــــب آلیا:🙅 مرینت: هـــــعیــے میگم سلام اقا من همکلاسی آدرین هستم میخواستم بگم کــــه تولد دوست آدرین هست خواستم بگم که اون نیتونه بیام یعنی اون میتونه بیاد آلیا: خوبه

جلوی در خونه ناتالی: بله مرینت: من دوست آدرین هستم با آقای آلیا:آگرســـــــت مرینت:آقای آگدتس کار داشتم ناتالی: آگرست مرینت: ببخشیــد

ناتالی: میتونید بیاید داخل ولی چون آقای آگرست کار داره برید اتاق آدریــــــــــــن. در باز شد و آلیا و مرینت وارد شدن آلیا: اینجا چقدر بزرگه مرینت: آره خیلی✨ در زدند و آدرین در رو باز کرد خیلی خوشحال شده بود که مرینت اومده و آلیا رو هم آوردہ اون ها رو آورد توی اتاق آلیا: اتاقت اندازه ی استادیومه آدرین: نینو هم اولین بار همینو گفت مرینی در گوش آلیا: جات خالی من خیلی اینجا اومدم آدریـــــــــن: فعلا پدرم کار داره بیاید بشنید اینجا.