تو دیگه تنها نیستی 😎۵😎

%۲ سال بعد % /از زبان ا.ت/ اون دیگه چیه جلوی در ورودی ؟ بی توجه به ارتفاع از درخت پریدم و پام زخم شد رفتم جلوی در یه سبد بود که روش پارچه انداخته بودن سبد بزرگی بود خواستم بیخیال بشم و بزن که صدای گریه بچه توجه ام رو جلب کرد پارچه روی سبد رو برداشتم که...وایییییییییی خداااااااااااااا دو تا بچه‌ ناز و گوگولی تو سبد بودن جیمین داشت میرفت تو باغ که صداش زدم ا.ت: جیمین شییییییییییی زود باش بیاااااااااااااااا جیمین اومد اما با چیزی که دید خشکش زد جیمین: این ...این اینجا چیکار میکنه ا.ت: نمیدونم بالای درخت بودم که این رو دیدم جیمین: بی تر ادب مگه من هزار بار به تو نگفتم که بالای درخت نرو این درخت از تو بزرگ تره نمیخوام خراب بشه تو هم که ماشاالله اندازه فیل وزن داری (به قول بلوسان انتظار تیکه عاشقانه که نداشتید گلا ) ا.ت: چی گفتی عزیزم؟ الان که خشتکت رو کشیدم رو سرت می فهمی که نباید با من از این شوخی ها بکنی جیمین: خوب حالا...بیا تکلیف این بچه ها رو معلوم کنیم ا.ت: جیمین برو همه رو تو حال خونه جمع کن منم اینو میارم جیمین : باشه از زبان ا.ت به سختی اون سبد رو بلند کردم و رسوندم تو حال که بقیه هم اومدن و شروع کردم به حرف زدن ا.ت: بچه ها امروز  یه چیزی پشت در پیدا کردم و پارچه روی سبد رو برداشتم همه از دیدن بچه ها  تو سبد ...انقدر شوکه بودن که نمیتونستن حرفی بزنن ا.ت: ببریمشون پرورشگاه؟ جین: نه ا.ت: پس چیکار کنیم؟ جین : اینجا نگهشون میداریم بزرگشون میکنیم شاید به درد آینده ما ها بخورن و اگه برای ما ها اتفاقی افتاد‌...اونا به کمک ما بیان ا.ت: نظر بقیه چیه ؟ همه: نگهشون‌ داریم

ا.ت: اگه میخواین نگهشون داریم اوکی اما کی مراقبشون باشه؟ ته: معلومه دیگه تو باید مواظبشون‌ باشی ا.ت: برو بابا من عمم‌ رو هم نگه نمیدارم چه برسه به این دو تا جین: میشه بعدا در این مورد صحبت کنیم ؟ من میگم الان بریم خرید واسه این دو تا فنچ کوشولو‌ 😍😍😍😍 ا.ت: جووووون بابا تو هم از این کارا بلد بودیو‌ ما نمیدونستیم؟ ...😂😂😂

استراحت 😊😊😊😊

( الان تو فروشگاهن‌ ) ا.ت: خب به دو گروه تقسیم میشیم یه گروه با من میاد و واسه این دخی لباس انتخاب میکنیم اونیکی گروه هم واسه اقا پسر لباس انتخاب میکنه 😉😉😉 که یکدفعه.... صدای شلیک گلوله ...قلب همه رو لرزوند😨😨😱😱😱🤯🤯🤯🤯