15 اسلاید امتیازی توسط: کوثر انتشار: 3 سال پیش 77 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
بچه هاااا خبر مهم دارمممم
میدونم خیلی هاتون منتظر پارت های بعد هستید و باید بگم نگران نباشید حتما پارت رو میزارم(مگر مشکل خیلی بزرگی پیش بیاد)
و اما خبر اینه چون من امتحان ها کلاسم خیلی فشرده شده نوشتن رمان یکم به تاخیر میوفته ولی فعلا اینایی که نوشتم رو براتون میزاریم ❤🔗
همه دنبال ارشام به سمت اتاق آقا سعادتی راه افتادیم مامان نیما آروم و قرار نداشت
با ورود مون به اتاق
آقا سعادتی از جاش بلند شد و با گرمی با همه احوال پرسی کرد
آقا سعادتی : بفرمایید بشینید
همه نشستن و من نمیدونستم دیگه باید برم یا هنوزم باید بمونم
نمیدونم چرا دلم طاقت نمی آورد از پیشش برم
آقا سعادتی : نمیشینی دخترم؟؟
من : آخه گفتم شاید حرف خصوصی یا نمیدونم چیزی بخواین بگین میخواین من برم؟؟
قبل اینکه آقا سعادتی چیزی بگه ارشام لبخندی زد به مبل کنارش اشاره کرد
ارشام : بیا بیا اینجا ببینم
خصوصی چیه اصن
با تایید بقیه کنار ارشام روی مبل دونفره نشستم انگار بعد اینکه از حال نیما مطمئن شد
همون آدم شیطون سرزنده قبل شده بود
آقا سعادتی شروع کرد به صحبت درباره وضعیت نیما و اینکه اگه استراحت کافی نداشته باشه آسیب جدی میبینه ولی اگه مراقبت و استراحت کافی باشه جای نگرانی نیست
مامان نیما : من خودم ازش مراقبت میکنم ولی خودتون میدونید که چقدر لجبازه
آقا سعادتی : بله اطلاع کامل دارم
برای همین به ارشام جان هم گفتم شاید من تونستم یکی پیدا کنم که نیما نه نیاره و قبول کنه
حسودیم شد یعنی طرف دختر بود؟؟
کی گفته نیما لجباز؟؟
آره هست ولی امروز گذاشت پانسمان اش عوض کنم
ارشام با اخم گفت : منظورتون اون دختره احمق نیست که ؟؟
مامان نیما با تشر گفت : عه پسرم!!
ارشام : هوف
نمیخواستم کسی دیگه ای از نیما مراقبت کنه مخصوصا اینکه اون نفر دختر باشه خودمم نباشم عیب نداره ولی یکی دیگه مثل ارشام . مامانش . رضا چمیدونم یه نفر از خانواده اش باشه دلیل این حساسیت ام رو واقعا درک نمیکردم
ولی چون همچین اتفاقی نیوفته گفتم : آقا سعادتی اون طور ها هم که فکر میکنید لجباز نیست وقتی درد داشته باشه حتما میزاره کسی ازش مراقبت کنه
رزیتا : من که چشمم آب نمیخوره
من : من که امروز مراقب اش بودم که تقریبا استراحت کرد ( خجالت کشیدم بگم پانسمان هم من عوض کردم 😬)
ارشام با تعجب گفت : استراحت ؟؟ نیما ؟؟ مطمئنی؟؟
پانسمان اش کی عوض کرد؟؟
من : خب خب خودش میخواست عوض کنه
ارشام مشکوک پرسید : میخواست؟؟ یعنی نکرد ؟؟
حرفم از سر گرفتم گفتم: بخیه هاش خیلی بد کشیده میشدن برای همین گفت من عوض کنم
واییی چه سخت بود گفتنش 😬😂
ارشام : نهههه امکان پذیر نیست
شانه بالا انداختم که آقا سعادتی خنده ای کرد
آقا سعادتی : خب بزارید بگم اون نفر کیه بعد تصمیم با شما
هوف ول کن نیستاااا ای خدااا 🤐
آقا سعادتی : خب بنظر من
همون موقع صدا در اومد
تق تق
آقا سعادتی : بفرمایید
با باز شدن در رضا داخل چارچوب پیداش شد
رضا : سلام آقا سعادتی
آقا سعادتی : سلام پسرم بیا بشین
رضا نگاهی به منو و ارشام کرد و روی مبل تکی نشست
آقا سعادتی : خب داشتم میگفتم کسی که مد نظر من هست یکی از هم دانشگاهی های نیما هست که اتفاقا در جمع ما هم حضور داره
آخی خداروشکرررر منظورش رضا بوده
مامان و بابا نیما به رضا نگاه کردن
ولی ارشام و رزیتا داشتن به من نگاه میکردن
اینجا چه خبره؟؟!
آقا سعادتی گلوش صاف کرد تا حواسه همه به اون باشه
آقا سعادتی : گفتم هم دانشگاهی نه رفیقش
رامین خان : منظورتون رها هست؟
چیییییی؟؟ منننننن؟؟!
آقا سعادتی : اگه مشکلی نداشته باشید از نظر من رها از پس نیما بر میاد خودتون هم که شنیدید رها جان چی گفت
مادر نیما نگاهی به من کرد بعد نگاهی به بقیه خانوادش کرد
و نفس اش آه مانند بیرون داد و ادامه داد : میترسم بچم دوباره ضربه بخوره
ارشام رفت جلو مادرش زانو زد : همه که مثل هم نیستن عزیزم الان دیگه بهش فکر نکن بعدش راجبش حرف میزنیم
دوباره ضربه بخوره؟؟ وای خدا اینا چی میگن
با چشمای کنجکاو بهشون خیره شدم ولی غیر رضا کسی حواسش بهم نبود با یه لبخند مهربون لب زد : بهش فکر نکن
ای بابا آخه اینم شد جواب
آقا سعادتی : خب نظرتون چیه؟؟
رامین خان : والا ما که از خدا مونه یکی بتونه از پس نیما بر بیاد اما خب تا همین جا هم خانم پارسایی خیلی وقت گذاشتن غیر از اون هم شاید خانوادشون مشکلی داشته باشن
و به من نگاه کرد
من : کاری نکردم آقا صداقت
ولی خب نمیدونم این مدت میتونم ازشون مراقب کنم یا نه چون هم دانشگاه هست هم باید با خانوادم صحبت کنم
رضا : از دانشگاه که مرخصی میگیری
ارشام : خانوادت هم خانواده عموم میشناسن دیگه پس حله
من : اوهوم اینم هست فکر نکنم مشکلی باشه
رزیتا : خب پس پرستار داداشمون پیدا شد حالا ببینیم این پرستار خوشگل قبولشمیکنه یا نه ؟!
و شیطون خندید
15 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
7 لایک
۲۹ شد و هنوز نذاشتیییی
جان جدت بزار دیگهههه
امروز ۲۲ هست لطفا هر چه زودتر پارت های بعد رو بزار🙏🏻🙏🏻
کوثررررررر بترکی کجایییی
در جواب همه دوستان بگم که از 22 خرداد به بعد دوباره پارت گذاری صورت میگیره ببخشید که انقدر میشه بوس به همتون که صبورید
چرا پارت بعد رو نمیزاری؟
پارت بعد چی شدددددد؟😭😭
خیلی خوب بود 🥺💚
اوه..خیلی قشنگ بود خسته نباشی :))
پارت بعدی رو لطفا هر چه سریعتر بزار ممنونم💞💫💖
سعی ام رو میکنم اما توضیح که دادم نمیتونم خیلی سریع بزارم🥰
خیلیییییی قشنگه
مرسییییی💕💕
آجی جون پارت بعدی رو زود تر بزار لطفا 💞💫💖