Lady bug Part15

سلام دوستان باید یه توضیحی بدم که شخصیت های داستان من یعنی ادرین و مرینت و بقیه دوستاشون الان 18سالشونه

+بعد از اون اتفاق چند سال که میگذره ولی من بهش دیگه اهمیت نمی‌دم ولی از اون موقع تمام حواس ادرین به منه و الان ما باید بریم. یه دانشگاه برای ثبت نام......

-مرینت +بله ادرین -مرینت نمیای بریم +آه وا ساعت 10گفت بیاین الان ساعت ۸ -عیب ندارم یکم میگردیم+خب من حاضرم -خب بریم ولی من حاضر نیستم😂😂😂+ای شیطون وایسا همرات بیام تو لباس مزخرف انتخاب می‌کنی😁 -واقعا +اره-پس اجازه بده اول من برم تو ببینم کسی اونجاست +اوففففف ادرین ول کن من بلدم از خودم مراقبت کنم -اگه میکردی ما اون شب می‌فهمیدم اون کی بود 😞اینا رو میفهمی نمی‌فهمی دیگه +عزیزم من برای تو هستم قول میدم همین روزا میخوای نامزد شیم😉 -وای خدا یعنی میشه+اره میشه-وایییی اگه بشه🤤 +خب لوس نشو بریم یه لباس بپوشیم -باشه (بعد از انتخاب لباس و بیرون رفتن ) -مرینت+هم-میگم بریم یه بستنی بزنیم تا دانشگاه باز بشه+باشه-داشتیم توی خیابون ها راه می‌رفتیم که ۲تا دختر اومدن پیش من و کلی باهم خندیدیم +داشتیم تو خیابون راه می‌رفتیم که دیدیم طرفدار های ادرین ریختن رو سرش ۲تا دختر اومدن کلی بگو بخند و دخترا رفتن و گفتم ادرین میشه دیگه با دخترا گرم نگیری -چرا مگه+چون تو مال منی تو کت نوار منی تو پیشی منی تو عشق منی من دیوونه توام میفهمی😍😍😍😍😍-اره میفهمم خب تو هم بانوی منی تو کفشدوزک منی منم عاشق توام😍😍😍😍

دوستان من این جا به بعد رو دارم تو یه روز دیگه مینویسم یادم نیست کجا بودیم شرمننده +ادرین اوناهاش اونجاست-کی کی +اندره -اها اوناهاش بریم (بعد از بستنی خوردن)+اه گوشی ترکیده -چیشده چرا اینجوری میکنی +بابا این گوشی ترکیده یه گوشی برام نمیخری -به وقتش +میگم بریم یکم خرید-بریم (بعد از ورشکستگی ادرین)-عزیزم خالیم کردی نمیریم ثبت نام ساعت چنده+ای وای 12 اونا تا11 نیستن همش تقصیر تو -اشکال نداره یه زنگ به کاترین بزن بگو بیاد ما و این وسایل رو ببره +باشه الو &به مرینت چه خبر +هیچی کجایی&من با ماشین بیرونم +بابا اون ماشین رو ادرین برای همه خرید الان یک هفته ماشین خریدیم تو این یه هفته ماشین همش دست تو بود &باشه غر نزن بگو کجایین اوففففف لوکیشن میفرستم بای&بای-کجا +داره میاد -باشه &الو +بله&بیاین رو به روتونم +اها دیدمت بای +ادرین بیا-باشه +ادرین برو پشت من میرم جلو -باشه+سلام-سلام&سلام سلام -کاترین ترو خدا اروم برو &غمت نباشه سرعت رو چسبوندم به200 و چند حرکت خفن زدم و یه ریل قطار بود اونجا +خیلییییی باحالی -اروم اروم ولی گاز بده نه نه نه گاز نده ریل قطار قطار هم داره رد میشه وایسا وایسا &غمتون نباشه من میرم+اره میری بگاز بگاز & سرعت رو چسبوندم به3000 و گاز دادم فقط 1 متر با مرگ فاصله داشتیم داشتیم برخورد میکردیم که ترمز دستی رو کشیدم و ماشین پرید هوا و سالم افتاد پایین هه ادرین و مرینت چشاشونو بسته بودن -دیگه مرگمون حتمی بود دست مرینت رو گرفتم اوردم پشت و بغل هم میخواستیم بمیریم که دیدم ماشین ایستاد و همه سالم اومدیم پایین و ماشین هم سالم بود کاترین من غلط کردم تو با ماشین برو مرینت هم که بغل من خوابه من میرم خونه بوس باییی پلگ پنجه ها بیرون مرینت بغلم خواب بود اون رو گذاشتم رو تختمون و تبدیل به خودم شدم و رفتم پایین غذا درست کردم پاستا خوشمزه درست کردم و دیدم تلفن زنگ میخوره برداشتم و

دیدم پدرمه -الو گابریل:سلام پسرم-سلام پدر خوبی کاری داشتی گابریل: اره میخواستم بگم اشب تو کاترین و مرینت بیاین خونه ما یه صرف شام -باشه خداحافظ گابریل: خداحافظ &اخخ اخخخ -اه کاترین چیشده &ای ادرین دارم میمیرم -چیشده &شما رفتین سوار ماشین شدم که بیام خونه که محکم زدم به تیر برق با سر رفتم تو شیشه شیشه شکست و ماشین رو اوردم به زور جلو خونه الان دارم میمیرم سرم خون میاد نه-اره بریم دکتر &نه نه نمیتونم راه بیام -پس وایسا دکتر رو بیارم اینجا &باشه (بعد از چند دقیقه)&چیشده -هیچی دکتر نیست باید خودم پانسمانت کنم & باشه -تقریبا همه جاشو پانسمان کردم و خون ها رو پاک کردم یک جا بودش که یه تیکه شیشه رو پاش بود گفتم اماده ای&اره شیشه رو اروم داشتم در میاوردم که کاترین دستش رو گذاشت رو دستم و محکم فشار داد من دستم رو محکم فشار دادم و شیشه رو در اوردم و اون داشت گریه میکرد رفتم بغلش و موهاش رو نوازش دادم&بعد از اینکه ادرین شیشه رو در اورد گریم گرفت از درد اون اومد بغلم و موهام رو ناز کرد خیلی اروم شدم

-بعد از چند دقیه از بغلش اومدم بیرون و اون ازم تشکر کرد و بلند شدم و گفتم غذا حاضره و گونشوب.و.س.ی.د.م و دستش رو بلند کردم و بردمش سر میز و رفتم تا مرینت رو بیدارکنم

رفتم بالا سر مرینت و گفتم عشقم بیدار شو سریع بیدار شد و گفت ادرین چی شده گفتم بیا پایین میفهمی کل قضیه رو برای مرینت توضیح دادم +وای باورم نمیشه-و توی این قضیه من برای اینکه اروم بشه یه ماچش کردم+اهممممم &فقط برای اروم کردن +هیچ اشکالی نداره من میدونم بین شما هیچی نیست منو لوکا هم خیلی همو ماچ و بغل میکردیم اما الان به عشق خودم یعنی ادرین رسیدم -دوستان پدر من امشب همه مون رو به شام دعوت کرد +خب ماشین الان ترکیده پس با چی بریم-با معجزه گر +اها ولی من نمیتونم کاترین رو بغل کنم -عیب نداره خودم بغلش میکنم پنجه ها بیرون +تیکی اسپاتس ان -تو راه کاترین رو بغل کردم و و اون منو محکم تر تا رسیدیم دم خونه مون

امیدوارم خوستون اومده باشه

بوس بایییییییییییییییی

...........