
خب،خب،خب این هم از پارت ۴ و اینکه ممنونم بابت نظرات قشنگتون واقعا بهم انرژی میدادن،مرسی که داستان رو میخونین مرسی که بهم انرژی میدین و نظراتون رو مینویسین،بریم سراغ پارت چهار،لِتس گو(سایلنت آرمی😁😂)نظر بزارین همو پیدا کنیم،واااهاااییی هنوز شروع نشده میگه کامنت تو بزار داستانت شروع بشه بعد بگو کامنت😂😂😂)
به نام خدا پارت چهار😁(حرف های شما+،حرف های جونگ کوک_)آنچه گذشت.... بعد از ۱۷،۱۸روز که گذشت صبح به جای اینکه برم شاد و این حرفا اول میرفتم اسکایپ که جواب کوک رو بدم چون به جرات میتونم بگم که از این ۲۰ روز ۱۹ روزش پیام داده بود و شاید تو این ۲۰ روز ۴یا۵ بار کال گرفته بودیم،حس خیلی خوبی بود که بهم پیام میداد و باهام کال میگرفت حدود یه ماه بعد حال خوبی نداشتم دلم گرفته بود خیلی حالم بد بود گوشی برداشتم اهنگ گوش بدم دیدم جونگ کوک تو اسکایپ پیام داده که میخوام کال بگیرم حالم خوب نبود خواستم جواب ندم و برم دیدم که آنلاینه و منم پیام رو سین کرده بودم از سر ناچار گفتم نه بزار برا بعدا _چرا؟ +اخه بیرونم(خونه بودم ولی حالم خوب نبود😕) _خب بیرون باشی😐خیلی شده بیرون بودی کال گرفتیم +اخه یه جای شلوغی م ببخشید دیگه _اشکال نداره میخوام بگیرم +برا چی؟ _میخوام ببینم کجایی اصلا،... کال که گرفت چون از قبل مجوز رو تایید کرده بودیم حتی اگه جواب نمیدادم اون منو میدید(بچه ها نمیدونم اسکایپ همچین قابلیتی داره با نه اگه نداره به بزرگی خودتون ببخشید)چون گریه م گرفته بود جواب ندادم اخه دلیلی نداشت که کوک بخواد ناراحت شه،اما من حواسم نبود که دوربینم برا اون روشن میشه و فیلمم میوفته،کوک دید داشتم گریه میکردم پیام داد _چرا داری گریه میکنی؟ _چیزی ناراحتت کرده؟ _کال میگیرم جواب بده تا با هم صحبت کنیم باشه؟ +فکر کنم نگیریم بهتره حالم خوب نیس نمیتونم جواب بدم😞 _این جوری نباش دختر،من میدونم که حالت خوب نیست نمیخوام اذیتت کنم که ،فقط میخوام باهات صحبت کنم چون میدونم تو اگه با یکی صحبت کنی آروم میشی و اینکه مطمئنم که با کسی هم تا به حال صحبت نکردی خوشحال میشم اون نفری که باهاش صحبت کنی و آروم بشی من باشم +راستش با هیچ کس صحبت نکردم میدونی چرا؟ _اره میدونم خودت برام گفتی دیگه،چون میگی که درحال حاضر هیچ دوستی نداری درسته؟ +اره😞 _حالا ناراحت نباش بیا با خودم صحبت کن مگه من مشکلی دارم؟ +نه معلومه که نه کی گفته مشکلی داری من نمیخوام شما رو بیخود ناراحت کنم _ناراحت؟تو که همیشه منو میخندونی درسته؟ +درسته ولی الان حالم جوری نیست که حتی باعث خنده خودم باشم _خب بزار من باعث خنده ت شم،خوبه؟(ای جون چقد قشنگ بلده مخ بزنه🤤ولی خدایی فکر کنین همچین حرفایی رو از کوک میشنوین چه حالی میشین🙄،؟(و البته که نویسنده س که این حرفا رو بلده😁😂)) +فکر نکنم الان بتونم بخندم _خب معلومه تو داری گریه میکنی چطور میخوای بخندی؟باید اول اروم بشی حالت که خوب شد بعدش سعی کنی بخندی +چی بگم😕قبول دارم _واییییی دختر این همه سر سخت نباش😑آخر کسی ازت خواستگاری نمیکنه این همه سرسختی هااااا؟بابا ادم باید یه سری جاها پا بده حالا مگه من میخوام بکشمت؟انگشتام شکستن از بس تایپ کردم تو تختم اذیت میش تایپ کنم اذیت نکن و مثل یه دختر خوب وقتی زنگ زدم جواب بده باشه؟ +باشع😕 _امیدوارم🙄
گوشی زنگ خورد جواب دادم گوشی رو گزاشتم رو پایه،راست میگفت رو تخت بود به شکم دراز کشیده بود قیافهش مثل پسرای خیلی دوست داشتنی و باحال و کمی دخترباز به نظر میرسید..🙄🙄 _چهههه عجبببب؟😳🙄+😕 _ببخشید حالا ناراحت نشو.....خب.... بگو ببینم چی شده این همه به هم ریختی؟من اصلا فکر نمیکردم تو بلد باشی گریه کنی دخترجون +چی بگم حالم خیلی گرفته س _(با یه لبخند)😊اینو خودم میبینم که حالت خوب نیست،میگم دلیلشو بگو +اممم...راستش یادته قبلا گفتی چرا هیچ دوستی نداری؟😕 _اهم +خب من با دوستام میرفتم کلاس زبان همه دوستام یه معلمی داشتیم فکرکنم ۴۰،۵۰سالش اینا بود بعد یه بار سر کلاس بهم گفت اگه جوون تر بودم میومدم خواستگاریت،من هیچ نگفتم بعد دوستام باهاش صحبت کرده بودن و کلی حرف و اینا پیرمرده رو تحریک کردن پیرمرده زنگ به بابام زده بود میخوایم برا امر خیر مزاحم شیم بابام چیزی بهم نگفت چون اون روزا به دلایل دیگه ای حالم خوب نبود بعد دوستام کاری کردن که پیرمرده تو محوطه زبان کده منو ازم خواستگاری کرد و بهم گل داد منم اون روزا حالم خوب نبود دوقطبی شده بودم زود قاطی میکردم،از زبان کده زدم بیرون رفتم یه کافه اطرافش نشستم دوستام اومدن گفتن این چه کاری بود بهشون گفتم الان دارین طرف اونو میگرین یکی از دوستام گفت خب مگه چشه به این پولداری منم فهمیدم زیر سر دوستامه دیگه باهاشون بحثم شد خلاصه از کافه زدم بیرون اونا حتی زنگ هم بهم نزدن چه برسه به عذر خواهی منم دیگه ندیدمشون از اون روز با خودم عهد بستم دیگه کلاس زبان نرم و نرفتم و خودم دیگه زبان یاد گرفتم و از اون روز به بعد میترسم کلا با کسی دوست بشم😭(دیگه اینجا به معنی واقعی داشتم گریه میکردم) _آروم باش آروم باش دختر جون آروم باش عزیز من آروم (چنتا نفس عمیق کشیدم و یکم آروم شدم) _اره افرین اینجوری بهتره گریه نکن که قرار بود باهم حرف بزنیم نه که تو فقط گریه کنی +اهم،کوک..کوک اگه تو جای من بودی.....چیکار میکردی؟ _امممممم..فکر میکنم منم همین کاری که تو کردی رو انجام میدادم +یعنی مهم نبود که بعدش تنها میشی؟ _شاید اگه دوستام بعدش یه زنگ بهم میزدن،میومدن دیدنم،سراغم رو میگرفتن،حالم رو میپرسیدن،ازم عذرخواهی میکردن میبخشیدمشون اما اونا اینگار منتظر یه اتفاق بودن که برن درسته؟این حرف دلته مگه نه؟این یکی از چیزایی هست که دوست داری بگی اهم؟ سرم رو به نشونه تایید تکون دادم کوک ادامه داد _من انتظار داشتم به عنوان دوستام از من طرفداری کنن نه یه مرد غریبه،من نیاز داشتم دوستام حالمو خوب کنن اما اونا نکردن و حالمو بدتر کردن،اونا منو گذاشتن کنار،این حرفای دلته ا/ت؟؟مگه نه؟....بهش که فکر میکردم اره واقعا حرفایی بود که این مدت میخواستم بزنم اما به کی رو نمیدونستم فکرایی که دیوونه م میکرد پریشونم میکرد و از به ماجرای ساده به هیولا برام ساخته بود بعضی اوقات احساس تنفر بهم دست میداد تو همین افکارا بودم که کوک دوباره صدام کردم _هممم،خوشگلم.....اوووو فکر کنم بتونم درک کنم چه احساسات وحشت ناکی اومدن سراغت آآآآییییییییییییی حالا بیخیال اون افکارا
خب دیگه اعضا هم وارد داستان شدن😁یعنی شده بودن😁😂....
_خوب بهم گوش کن ببین چی میگم باشه؟ +باشه _سرتو هم بیار بالا،خب...ببین...تو رو عصبانیت تصمیم گرفتی......... و با دوستات بحث کردی همه بعد از عصبانیت پشیمون میشن..... اما ..تو.. پشیمون نباید بشی ........چون... دوستات نزاشتن تو پشیمون بشی،......بیا واقع بین باشیم......اگه اونا معذرت خواهی کرده بودن .....خیلی اوضاع بد تر میشد ....چون..... اونا رو صداقت از تو عذر خواهی نمیکردن و بعد از یه.....چند مدت به یه علت دیگه احتمالا کنارت میزاشتن و فقط باعث میشد تو...... قبل از اینکه ترکت کنن احساس پشیمونی و شرمندگی داشته باشی...... و بعد اینکه تو رو ولت میکردن یه احساس سردرگمی بهت دست میداد ......همه چیز ......برات بی معنی میشد....،پس بااین حساب تو باید از اونا ممنون باشی...... که الان به جای احساس شرمندگی و سردرگمی .....فقط ....احساس تنهایی داری درسته؟باید ممنونشون باشی،حقیقتش........ منم به همچين چیزی...... وقتی از تو کوچیک تر بودم برام اتفاق افتاده و ......بهت اطمينان میدم چند سال دیگه با افتخار....با افتخار زیاد میگی....من دوستای ادم فروشمو......کنار گذاشتم....چند سال دیگه لا خودت میگی اره من ابن کارو کردم....کاری که خیلیا نتونستن...... ا/ت خواهش ازت میکنم پشیمون نشو،من میدونم تو نیاز داری چی رو بشنوی من اون حرفا رو به تو میزنم و مطمئن باش اگه باورشون کنی حالت خوب میشه....تا اینجا حرفامو قبول داری؟ +اره تا همین جا هم همه اسن حرفا چیزایی بود که میخواستم بشنوم _خوبه خوب گوش کن،تو.....به کسی که تو رو به غریبه میفروشه نیاز نداری،تو....شاید الان تنها باشی اما...اما دیگه حداقل تنهایی که داری خالصانه هست مثل یه دوست نیمه راه نیست،میدونم که از تنهایی خسته شدی ولی اعتماد برات سخته،نمیگم الان ولی وقتی بیشتر منو شناختی سعی کن با من خوب شی سعی کن منو به عنوان دوستت بپذیری ....من از داشتن دوستی مثل تو خیلی خوشحال میشم ولی میگم الان حتی یک کلمه هم راجبش حرف نزن وقتی منو بیشتر شناختی دقیقا ۳۰ روز دیگه ازت میپرسم ببینم جواب داری یانه؟اگه نداشتی میندازیم عقب اگه هم جواب داشتی که خب خیلی هم خوب،باشه؟الان آروم تر شدی بهتری؟
+اره واقعا مرسی نمیدونم چجوری ازت تشکر کنم الان حالم خیلی بهتره حرفای خیلی قشنگی زدی مرسی _امم....خواهش میکنم..خوشحالم که اینو میشنوم....جین:آاااااایییی کوک کی اومدی خونه؟باکلاس شدی دیگه مثل موجودات نامرئی شدی،اصلا چطور اومدی تو اتاقم که من ندیدمت _دلم خواست جین:هی که چه پررووییی پسررر(از اومدن جین تا الان به کره ای صحبت میکردن ولی خب دیگه تو این یک ماه هم من کره ای خیلی خوب یاد گرفته بودم هم کوک فارسی رو خیلییییی خوب صحبت میکرد فقط شاید یک سری کلامت جزئی رو یادش میرفت به قول کوک ها ها ها خب دیگه من معلمش بودم😁😎)جین داشت میگفت اوووو پسررر که یه دفعه منو دید دوباره گفت جین:اوووو پسرر،اووووو پسررررررررر این لیدی خوشگل کیه؟ _ب ت چ😐🙄 جین:من همه بی تی اس رو ادم کردم ولی تو رو ادم که نتونستم بکنم هیچ تاره تو منو دیوونه کردی(دیررر اززز جونننن😑) _هم😂هه هه هه هه هه، جین:سلام لیدی خوشگل آی ام وورلد واید هند سام اند....چرا گریه میکنی😐 _😂😂😂 جین:کوک بجای خندیدن به این فکر کن که چرا ادم نشدی که هیچ منو دیوونه هم کردی _هیونگ..یه چیزی بگم؟برا جوابت؟ جین:جواب پیدا کردی؟چیه چیه جوابت چیه؟ _چون دلم میخواد😂😂🤣🤣 جین:نچ نچ نچ نچ😐🙄(تو ذهن جین:بچهه تحویل جامعه دادیم😐😑)منم خندم گرفت یه ریز خندیدم که جین گفت به به خندی....وااایییی این چه قیافه ایه😨یه دفعه دست گزاشت جلو صورتش و رفت کنار من و کوک فهمیدم اون خودشو دیده که اینجوری کرده😂😂(جین لاور های عزیز ناراحت نشین یه وقت هااا)
جونگ کوک داشت رو تختی رو گاز میزد از خنده منم خنده م گرفته بود جین هم داشت سر و صدا میکرد و به کوک حرف میزد،یهو جیمین داد زد واااااییییییی ساکت شییییننننننن میخوام برقصممممممم😐😑😑کوک:😂🤣🤣😂تو خونه برقصی؟🤣😂😂جیمین:دوست دارمکوک:اووووو هیونگ خیلی ترسناک جواب دادی🤣🤣😂😂جیمین صدای اهنگ رو زیاد کرد اهنگ boy with luv بود من داشتم نگاه میکردم و بعضی اوقات میخندیدم کوک از یه طرف با جین با صدای بلند حرف میزد که جیمینو اذیت کنه یه طرف داشت به جین بخاطر حرفا و حرکاتش میخندید😂🤣🤣🤣😂یه هو یه صدای دادی اومد...اگه گفتین کی بود؟.... ...... اون.....شوگا بود.....از سر صدای بچه ها از خواب بیدار شده بود😂🤣با داد گفت جیمینننننن اون اهنگوووو خاموشش کنننننننننن کوک:اوووو این یکی هیونگ واقعا الان ترسناکه🤣😂😂🤣🤣😂جیمین هم زده بود زیر خنده جیمین:اوووو یونگی واقعا ببخشید همش تقصیر کوک بود😂😂کوک:واییی جیمین چرا الکی میگی گردن من ننداز😂🤣🤣🤣🤣شوگا:کوککککک،نامجون:بچه هااااااا بیاین صبحونه بخوریم بریم کار داریم...وزززز...ووووزززززززز......شوگا:کی داره از سبزی خورد کن استفاده میکنه واییییییییییییییییییییییییی من اصلا اینجا آرامش ندارم😑😑هوپی:یونگی سبزی خرد کن نیست دارم ابمیوه برا ته ته درست میکنم، شوگا:کوفت بخوره(دیررر ازززز جونننن😐😑😑)ته تههههههه ابمیوه برا چیتههههههه اول صبح😑من:😅😂🤣....کوک:🤣🤣🤣🤣....جیمین:🤣🤣🤣🤣....شوگا:😤😬...جین:داشت دنبال لباساش میگشت و میخندید😂....هوپی:😂.....ته ته:😐😐،کوک از اتاق به حال اشاره کرد رو مبلی که ته ته نشسته بود میخواست به جیمین نشون بده هر دوشون از خنده ترکیدن😂🤣🤣😂😂😂😂🤣
شوگا:مگه با شما نیستم اون ابمیوه سازو ببببنددددددد،ته ته ابمیوه نمیخواددددد😑😑😑😑کوک:آبمیوه ساز؟🤣🤣🤣جیمین:🤣🤣🤣نامجون:😂😂بچه ها این همه اذیت نکنین ......ته ته:کی گفته نمی خوام😐میخوام......شوگا:برا چیته اخههه😤😑.....ته ته:نمیدونم جین گفت بخور😐....جین :وای خدا😂🤣🤣اره من گفتم،سیستم ایمنیش ضعیف شده دکتر گفته باید بخوره تا بهتر شه،ته ته:دیدی به من ربطی نداشت😐شوگا:واییییییییییی میخوام بخوابمممم😑😑نامجون:شوگا بلند شو دیگه باید بریم مگه نمیخوای یه چیزی بخوری؟😂جونگ کوک با کی کال گرفتیم اصلا هستش یا رفته؟😂کوک:اها....نه نه هستش اون دختر خوبیه نرفته هنوز😂ته ته:دختر؟دوست دخترته؟😈کوک:نه بابا دوست دخترم کجا بود😂😑ته ته:پس چی؟جیمین اومد نزدیک کنار. تخت ایستاده بود...جیمین:....ااها....احیانا همون دختر ایرانیه نیست که راجبش صحبت کردی و گفتی ازش خوشت اومده؟کوک با دستش محکم زد تو شکم جیمین...جیمین:آااعع....😑😐چتهههههه وحشیییییی😐😑کوک یه نگاه به جیمین کرد از اون نگاه که میگه فقط برو در افق محو شو که میخوام بکشمت منتها فعلا دستم بنده جیمین هم لبخند شیطانیی زد ابرو بالا انداخته و رفت😈نامجون:بچه هااااااا بسه دیگه بیاین کوک نگفتی با کی کال گرفتی،کوک:همون دختر ایرانیه دیگه که راجبش باهاتون ن صحبت کردم،نامجون:اها بیاین برا صبحونه کوک گوشیتو بیار تا ببینمش،کوک گوشی برداشت رفت کنار نامجون،ا/ت:سلام..نامجون:سلام خوبی؟،ا/ت:ممنون شما خوب هستین؟،نامجون: اره میخوایم مرسی بچه ها بیاین صبحونه دیگه،جیمین:اوووو این خوشگل خانم اسم ا/ت هستش؟ از اشنایی خوشبختم ا/ت،ا/ت:اوووو مرسی😅(خوشگل خانمممممممممممم🥺🥺)ته ته:واو جونگ کوک از تو بعیده،جونگ کوک:چی😐،ته ته :اینکه همچین دخترخوشگل و باحالی پیدا کرده باشی،کوک:😐😑هیونگگگ؟این چه حرفیه😐😑😑،نامجون:اووو جین تو آماده شدی😂😂بقیه:😂
جین:وا مگه چه اشکالی داره😑هوپی:هیچی هیچی بیا،جین:اووو این لیدی خوشگل دا چند لحظه پیش داشت گریه میکرد خوشحالم که الان میخندی،هوپی:گریه؟گریه برا چی؟اووو راست میگه؟دختر به این خوشگلی و دوست داشتنی چرا باید گریه؟اووو یادت باشه هیچ چیز نباید برات به قدری مهم شه که بخوای براش گریه کنی،اما همیشه باید کوچیک ترین شادی ها به قدری برات با ارزش باشن که اون لحظه واقعا باصدای بلند از ته دلت بخندی.اهم باشه؟ ا/ت:باشه حرف خیلی قشنگی بود دوسش دارم هوپی:مرسی😊 جیمین:اوو خوشگل خانم شمارتو بگو من سیو کنم کوک:چی؟خوشگل خانم؟شماره؟سیوش کنی؟برو من خودم هنوز شمارش ندارم جیمین:نداری؟چرا؟ نامجون:جیمین ا/ت ایرانیه مگه نمیدونی جیمین:اها یادم رفته بود میگم خوشگل خانم نمیشه من استثنا شمارتو داشته باشم؟😊کوک:😳جیمینننن؟😑😑خوشگل خانم؟،جیمین:اره دوست دارم این جوری صداش بزنم فقط هم خودش حق اعتراض داره اگه خوشش نیومد به یه چیز دیگه صداش میزنم(این حرف ها رو همراه با یه لبخند شیطانی میزد😈)کوک:پرروو،جیمین:خوب خوشگلم ادرس اسکایپت رو؟اونم نمیتونم داشته باشم؟،ا/ت:نه مشکلی نداره هیچ اشکالی نداره😅،جیمین:اها خوب پس من خواستم پیام بدم اول یه عکس یا فیلم از خودم میفرستم که مطمئن بشی که خودمم باشه؟،ا/ت:اها باشه،ته ته:اووو دختر تو خیلی باحالی🤤😍،ا/ت:مرسی😅😅(داشتم از خجالت اب میشدم)ا/ت:ببخشید ته......،ته ته:راحت باش عزیزم ته ته صدام کن،ا/ت:امااااا.......ته..... اووووو سخته اخه،اعضا:😂،ته ته:سخته؟منظورت از سخته چیه؟،ا/ت:اخه اگه آرمیا بفهمن من شما رو اینجوری صدا زدم منو ترور میکنن😐،،😂😂جیمین:ترور؟😂😂،،ته ته:😂😂نه عزیزم همچین خبری نیست،فعلا نمیفهمن،مگه اینکه خودت بخوای بهشون بگی(تا حالا توجه کردین که ته ته یه نگاه های خیلی مرموز و حالت مسخره کردن و تا حدی ترسناکی داره؟😐😂اینجا همون نگاه رو داشت،تو نظرات بگین که چهره ته ته رو تونستین تصور کنین یا نه چون مهمه))
منم که همیشه حاضر جواب بودم ا/ت:فعلا نمیفهمن؟مگه قراره بعدا بفهمن؟و اینجا همون نگاه تهیونگ رو تقلید کردم😎....(تهیونگ لاور های عزیز ناراحت نشین ها،تهیونگ و ا/ت بعدا باهم خوب میشن و الان هم باهم خوبن فقط یکم میخوان هم دیگه رو بسنجن)جیمین:اووووو....،ته ته:هممم.....نمیدونم این سوالو که شما و کوک باید جواب بدین (همراه همون نگاه بالایی😎😂)کوک:آااآاعهعهعع...هیونگ این چه حرفیه😐؟،،ته ته:قیافه ت رو اینجوری نکن خب راستم میگم،کوک:آههعهع...جیننننن نمیخوای یه چیزی بهش بگی؟😐😑(عین همین بچه های بهونه گیر😂)،جین:با اینکه حرفشو قبول دارم ولی تهیونگ دیگه فعلا اذیتشون نکن،ا/ت:🙄😳مثلا اینکه بعدا کسی بفهمه چه ربطی منو جونگ کوک داره؟(هنوز همراه با همون نگاه ته ته😁😎😂)کوک:هیونگ میخوای بدونی چرا امروز داشت گریه میکرد؟،ته ته:....،کوک:یه مردی استاد زبانش بوده ازش خواستگاری کرده حالا بماند که اون مرده به باباش هم برا خواستگاری گفته و دوستاش هم هیچ بی تقصیر نبودن بماند،ا/ت هم ناراحت شده و کلاس رو ترک کرده بعد از بحث با دوستاش با خودش عهد بسته دیگه کلاس زبان نره و کل زبانی که بلده حرف بزنه همش رو خودش یاد گرفته بدون معلم و میخوام بگم که اون اگه تصمیم به یاری بگیره خیلی در اون کار تلاش داره و حتما اون چیزی میشه که خودش میخواد پس مراقب باش یه مشکلی پیش نیاد که اون دیگه بامن هم ارتباطش رو قطع کنه اهم؟،ته ته:اووو بابا یه نفس بگیر بعد حرف بزن باشه شوخی کردم ا/ت اگه ناراحت شدی بگم که قصد ناراحت کردنتو نداشتم و اگه این اتفاق افتاده من عذر میخوام من معمولا ادمی نیستم که از هرکسی عذر خواهی کنم ولی فعلا از تو خوشم اومده پس برا عذر خواهی مشکلی ندارم باشه؟،ا/ت:نه ناراحت نشدم چون داشتیم دوستانه ... البته اگه افتخار این کلمه رو با شما داشته باشم...حرف میزدیم و نه ناراحت نشدم و اینکه منم واقعا از شخصیت شما خوشم میاد
ته ته:اووو مرسی عزیزم(خداااااایااااااااااا عزیزمممممممممممممممم🥺🥺🥺من مرگگگگگگ🥺🥺)نامجون:سر و تهش خوب به هم اومد😅خب میگم ا/ت میتونی یک سری کتاب ایرانی بهم معرفی کنی؟،ا/ت:الان؟😐....حقیقتش الان چیزی به ذهنم نمیرسه چه نوع کتابی؟،نامجون:کتابی که مال کشور شما باشه یه کتاب خوب،یه کتابی که مثلا بشه ازش به عنوان کتاب خوب ایرانی یاد کرد دقیقا نمیدونم باید چه کلمه ای بگم منظورم رو میفهمی که چه کتابی میگم درسته؟،ا/ت:اها....مثلا کتاب هاش شعر یا نویسنده های بزرگ یا کتاب هایی از پادشاه و وزرا و یا کتاب های تاریخ و جغرافیا و زندگی نامه یادم های معروف ایرانی یا....یا......اهااا من شنیدم شما بخشی از کتاب های بوعلی سینا رو خوندین کتاب های اونجوری مگه نه؟،نامجون:اره اره دقیقا درسته،ا/ت:اها من یه سری از کتاب هارو میشناسم اما نمیدونم به زبان شما ترجمه شدن یا ن😐،نامجون:چه بد...پس میشه یه کاری برام انجام بدی چون یه مقدار سر خودمون شلوغه خودمون نمیتونیم میتونم خواهش کنم شما برام انجامش بدین؟،ا/ت:اووو با کمال میل چه کاری؟،نامجون:ازت میخوام یک سری کتاب که فکر میکنی مناسب من هستن بگردی برام ببینی که به زبان ما ترجمه شده اونا که شده رو برم اسماشون رووجمع کن و اونا که ترجمه کره ای ندارن اگه ترجمه انگلیسی داشتن اونا رو هم برام جمع کن میشه؟،ا/ت:چشم حتمااااا...کی باید اسامی رو تحویلتون بدم؟،کوک:اووو ا/ت خواهشا با ما راحت صحبت کن رسمی صحبت نکن،نامجون:راست میگه راحت باش،این آدرس اسکایپمه:aa%*io%@*(مثلا فکر کنین ادرس اسکایپ داده😂😂)نامجون:هرموقع اطلاعاتت درست شد پیام بده برام بگو ....و...در ضمن قبلش هم حتما حتما خودتو معرفی کن باشه؟،ا/ت:اها باشه چشم حتما سعی میکنم زود انجامش بدم،نامجون:مگه مدرسه نداری؟،ا/ت:اهم،؟..بله😅 آنلاینه..،نامجون:اهااا....خب باشه فقط بخاطر کار من به درست لطمه نزن باشه؟ (با اون نگاه مهربانانه ش🥺🥺😭😭😭میدونین کدوم رو میگم؟🥺🥺)
تهیونگ:خب همتون میخواین بهش پیام بدین من ندم؟😐ا/ت منم بهت پیام میدم ادرس اسکایپت رو از جونگ کوک میگیرم...کوک:نمیدممم☺️😁جیمین:....هیونگ...خودم بهت میدمش😈😁کوک:ااااهعهع😐😑ته ته:جین یه چیزی به بچه هات بگو وسط حرف ادم میپره من هنوز حرفم تمام نشده بود😐نمیدی؟نده موچیِ عزیزم بهم میده مگه نه عزیزم؟(یه نگاه به جیمین انداخت و با این حرفا داشت مخ جیمینو میزد)جیمین:نه بخاطر حرفایی که فکر میکنی مخ منو زدی ولی باش بهت میدمش،ته ته:😁😊جین:نچ نچ نچ نچ عین این دختر ندیده ها رفتار میکنن😑از یه عمر پرورش خودم نا امید شدم😑،حالا ا/ت عزیزم ادرس اسکایپ منو که داری(چون یه بار قبلا کوک با اسکایپ جین زنگ زده بود😂)جین:درسته داریش دیگه؟خب من باهات کار دارم خواستم بگم اون اسکایپ منه😁،شوگا:پرورش دادی؟مگه ما مرغیم؟😐(دورررررر ازززززز جوننننننن😐😑😑😂)شوگا:سلام،تازه از رخت خواب بیرون اومده بود😂اعضا و من:سلام شوگا:سلام خوبی ا/ت؟،ا/ت:ممنون خوبم شما خوبی؟سردردت خوب شد؟،شوگا:ممنون منم خوبم،اره ...عزیزم....مرسی،هوپی:😳🙄اون از کجا میدونه؟،شوگا:کی؟ا/ت؟اووو ما حدودا یک ماهی میشه حدودا که با هم دوستیم چطور؟ نمیدونستین؟(حرف های شوگا سرکاری نیست😁)جین:اووو😳واقعا؟کوکی؟،،کوک:اره عزیزم،دیشب که داشتیم ته دیگ سوخته ی جناب نامجون کبیر رو میخوردیم گفتم اما مامانم از بسسس درحال غر زدن سر بابا نامجون بود نشنید😂😂🤣جین:جونگ کوکککک😑😑،نامجون:پسررررررر😑ادم هر حرفی رو نمیزنههههه😑😑جیمین:اوووو بابا نامجون این وظیفه ی یکی دیگه هست که اینا رو یاد جونگ کوک بده هاااا😂😂🤣🤣نامجون:کیی🤨؟،جیمین هم دلش برا دردسر تنگ شده بود،جیمین:معلومه دیگه همسرشون خانم جین😂😂🤣🤣🤣🤣،نامجون:اصلاااااااا شوخی خوبی نبودددددد(همراه با یکم خنده)جیمین:😂🤣😂اره دیگه شوخی خوبی نبود چون حقیقت جالبی بود🤣😂🤣😂🤣😂😂😂بقیه هم داشتن از خنده های جذاب جیمین میخندیدن حتی خود جین😂😂(بچه ها خواهش میکنم خواهش میکنم خواهش میکنم ناراحت نشین از شوخی که کردم واقعا اگه ناراحت شدین واقعا واقعا واقعا عذر میخوام ببخشین اگه خوشتون نیومد یا اگه ناراحت شدین،قول میدم که دیگه از این شوخی نباشه فقط فقط همین یکی بود ببخشید😚😚ببخشید دیگه)
نامجون:نه دیگه جیمین ولی خدایی از شوخی نکن باشه؟،جیمین:باشه باشه ببخشید جین جان من ناراحت نشو باشه؟ببخشید فقطمیخواستم شوخی کنم یکم بیایم سر حال ببخشید دیگه باشه؟(نویسنده هم همین جوری ازتون عذر خواهی میکنه🥺🥺)جین:باشه ولی خدایی دیگه نگو باشه؟،جیمین:جین مگه من چند بار تا بهحال گفتم به خدا اولین و آخرین بارم بوده ببخشید،بعد رفت جین رو ببوسه که از دلش در بیاره،همون لحظه که میخواست ببوسش....ته ته:اره جون خودت اولین ا اخرین بارت بوده😐😂،اعضا همه باز خندیدن منم کلی خندیدم جین گفت که جیمین رو بخشیده ولی اگه باز تکرارش کنه بخشش این دفعه ش رو هم پس میگیره نامجون هم گفت دیگه نگو وگرنه من میدونم و تووو☺️جیمین هم تایید کرد و گفت دیگه نمیگه......هوپی:خیلی خندیدیم اووو😂میگما حالا از بحث دور نشیم واقعا شوگا و ا/ت با هم یک ماهه که دوستن؟،شوگا:اره دیگه یه ماه پیش بود جونگ کوک شارژ نداشت و به ا/ت هم قول داده بود باهاش کال بگیره،با گوشی من بهش زنگ زد بعد یبار ا/ت پروفایلش رو عوض کرده بود یه عکس خیلی باحال از خودش گذاشته بود بهش پیام دادم که بگم از عکسش خیلی خوشم اومده خیلی خفنه که دیگه باهم هم صحبت شدیم و یه هفته بعدش باهم دوست شدیم😐،ته ته:دوست؟به همین راحتی دوست دختر گیر آوردی؟😐،جیمین:اووو راست میگه مگه به همین سادگیه؟،شوگا:پسر های منحرف عزیز،منظور من که دوست دختر نبود تازه ا/ت ایرانیه،منظورم دوست بود،دوست عادی که باهم صحبت میکنن و حال همو میپرسن همین،ته ته:همین؟،جیمین:وااا چطور میشه همش همین باشه،شوگا:جیمیییییین😐😑😑😑اگه این همه منحرف نباشی میشهههههههه😑جیمین:چته خب؟😐دیوونهههه😑..........
...یک ماه دیگه هم گذشته بود یعنی از ویدیو کال اول تا حالا سه ماهی گذشته بود حدودا و قضیه ی اینکه آیا من میتونم جونگ کوک رو به عنوان دوست قبول کنم یا نه رو حدود یه هفته بعد اینکه بهم گفت بهش فکر کن من گفتم اره چون خوب میشناختمش دیگه(چیهه؟😐😑انتظار داشتین ناز کنه بگه نه؟)و تو این یک ماه هم با همه اعضا چت میکردم😁اعضا خیلی مهربون بودن و خیلی به من لطف میداشتن.....
آنچه خواهید دید....کوک شماره بابام رو تو بازی قبلا گرفته بود....زنگ زد به بابام......مامانم گفت این پسر کیه بهت زنگ زده؟.....نمیتونستم خودمو کنترل کنم دوست داشتم جونگ کوک رو بغل کنم🥺🥺.......
خب،خب،خب،مرسی که تا اینجا اومدین پارت بعد رو هم به همین زودی ها میزارم کامنت یادتون نره،منتظر انرژی دادن هاتون هستم،خیلی دوستون دارم مراقب خودتون باشین🤍🤍💜💜💜💜🤍💜🤍💜🤍💜🤍💜🤍💜🤍💜🤍💜🤍💜🤍💜🤍💜🤍🤍🤍💜💜💜
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی 👌👌👍💖
خیلی کم میام تستچی....الان دارم پارت جدید فیکایی ک نخونده بودمو میخونم
اونموقع پروفم چی بود؟😐😂🖤🦋
فک کنم عکس تیونگ بود•-•♡
خودت خوبی؟ دلم برات تنگیده بود😂🖤🦋
عالیییی ممنون😘
میشه لطفا پارت بعدی رو بزاری
پارت بعد اومد🤍🤍💜💜
مرسی😂💗
یادم نمیاد پروفایلم چی بوده؟😐💔🗡😂😂جدی مسگم یادم نمیاد😂💔
خواهش😂😍
نه همین پروفایل الان رو میگم😂😍😍🤍🤍💜💜
خیلی قشنگه داستانت لطفا پارت بعد رو بزار🙂💜🖤
ممنون😍💜🤍پارت بعد در حال بررسیه💜💜🤍🤍
چرا پارت بعد نومویاد؟🥺🤧
تو بررسیه🤧🤧امروز پارت ۶ رو هم میزارم،راستی این یکی پروفایلت هم خیلی خوشگله😐😂💕💕🤍🤍
من خودم ویکوک لاور بودم(بودم) بعدن نظرم عوض شد با خودم گفتم جیمین هست شوگا هست رپ و جین ،جیهوپ خلاصه کلا نظرم عوض شد 😂
😂😂👏👏همشون خوبن😂
دقیقا 😂👍
تو هم جونگ کوک لاوری؟؟؟
چرا من نمی تونم از بین اعضا یکی رو انتخاب کنم 💔البته خودم دلیلش رو میدونم خود من کل اعضا رو به یه اندازه دوست دارم نه بیشتر نه کمتر
نه منم هنوز نمیدونم کدومو بیشتر دوست دارم😂خب اخه هرکدوم ویژگی های خاص خودشونو دارن😍😂بعضی اوقات میگم فردی ک من بیشتر از همه در بی تی اس میپسندم،به زرنگی نامجون،آشپزی و صداش جین،مهربونیش و شجاعتش یونگی،شاد بودن و خوشحال بودن و دوست داشتنی بودنش جی هوپ،صداش و یه سری اخلاقاش و رقصش و صداش جیمین،خوشتیپ بودن و روک بودنش تهیونگ،بازیگوش بودن و یه سری اخلاقای دیگه ش جونگ کوک،صورتش هم مخلوطی😁😂،صداش هم مخلوطی از جین،جیمین،تهیونگ،جونگ کوک،شما بگین من کدومو بیشتر دوس دارم😂😂😂
دقیقا عین من 😂👌👊منم توی همینا موندم راستی خبر داری جیمین با رزی رابطه داشته ؟؟😑😑انگشتر دارن 😑😑😑برای همین از بلک پینک خوشم نمیاد 😐👊
واقعا؟😐نمیدونستم،جا خوردم گفتی😐😂
من خودم هم تازه فهمیدم همش یه چندتا ادیت مسخره بود منم قلبم داشت می اومد تو دهنم یک شب کامل خوابم نبرد 😐
پارت بعد کی میاد
تو بررسیه🙂🤍💜