من و شیگاراکی(p1)

سلام اومدم با یه داستان جدید

سلام خوبید؟ این داستان بقیه فصل پنجه با نوشته و تصورت خودم

نام:شرلی کوسه:میتونه تمام قدرت ها رو کپی کنه اگه به قدرت مسلط بشه مال خودش میشه رنگ مو:ابی متمایل به سفید رنگ چشم:ابی چیز های مورد علاقه:هات چاکلت،همستر،شیگاراکی،چیزهای دراک از چه چیزهایی متنفره:سگ های ولگرد،مسخره کردن

از زبان شرلی: تازه از المان برگشته بودم که یهو یه هیولا جلوم ظاهر شد ظاهرش خیلی زشت بود و داشت به همه حمله میکرد قهرمانی نبود که دفاع کنه چند نفر جلو چشام جون دادن میخواستم قدرتم رو فعال کردم لیدی دارک زمینه لباسم سیاه باخال هایی قرمز وشنل سیاه رنگ میخواستم حمله کنم که یهو ابرقهرمانا اومدن گردنم رو گرفت وگفت:«ای شرور چرا اومدی اینجا»هرچی گفتم من شرور نیستم ولی قبول نکردن داشتم خفه میشدم هیچ کس قبولم نداشت ترسیده بودم بلاخره تونستم از دستشون فرار کردم زخمی بود که یهو

خب ببخشید اگه کم باشه لایک وکامنت فراموش نشه

من با اجازه من برم واسه پارت بعدی خدانگهدار راستی نتیجه یه چالشه که اگه درست بگین جایزه داره