با کمی تاخیر 😁😁😁
ادرین:
رفتم طرف پسره، همون موقع پسره یه مشت زد به دل مرینت و ولش کرد، حواسم به مرینت پرت شد و پسره در رفت، دویدم سمت مرینت
_مرینت مرینت خوبی؟ 😰😰😨😨 _ادرین، ادرین
و از هوش رفت، خدارو شکر جاییش خونی و زخم نشده بود بغلش کردمشو بردمش تو ماشین خوابوندمش صندلی عقب و نشستم پشت فرمون. یکم از صورتش کبود بود و پهلو و دلشم کبود شده بود، نمیتونستم اینطوری ببرمش خونشون مامان باباش به اندازه کافی خسته و ناراحت هستن، رفتم سمت خارج شهر که ببرمش به ویلای شخصیم.
مرینت :
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
24 لایک
چرا ادامه نمیدییییییی🥺🥺🥺😪
پارت بعدییبیببیییییی
نمیزاری نمیزاری وقتی هم میزاری دق میدی تا پارت بعدی رو بزاری
والا
پارت بعدو بزارررر ۴ ماهه در انتظارمممم😬😬
من ۶ ماه
من تازه شروع کردم داستانت و خوندن خیلی قشنگههههه ک ی پارت بعد رو میزاری ؟ 🍓🌚
جچ : خب خیلی زیاده ، بد باش ولی مال من باش ، مغرور کوچولوی من ، گودال عشق ، عشق حرف حالیش نمیشه ، استارت قلبم و .....
عالییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
ج چ: دویست هزار داستان قشنگ داخل تستچی هست
عالی بعدییی
عالی بود❤
خب اینقدر زیاده که خودمم فراموش کردم😂😐
خیلی قشنگ بود💜
ج چ : از یاد رفته، مغرور کوچولوی من، جواهر ع*شق من، بد باش ولی مال من باش، بالکن و غیره...
عالییییییی