
برای بار سوم دارم این اسلاید رو مینویسم😣) از زبان اِلا💖: اِلیف منو برد و با دوستاش آشنا کردم دختر پرانرژی به نظر میومد😄 کاملیا: سلام من کاملیا هستم خوشبختم💚 اِجه: منم اِجه هستم از آشنایی باهات خوشبختم💜 نورا: منم نورا هستم خوشبختم💙 *** اِلا💖: تشنه م شد رفتم برتی خودم آب بیارم با چیزی که دیدم شوکه شدم 😱😨😨😨😨😨 ا. . او. . . . . اوننننننننن😨😨😨😨😨😨😨😱😱😱 آدرینننننننننن😨 بودددددددد(اینو جمعش کنین ببریدش بیمارستان سکته کرد😐) (چرا تعجب کردی؟ 😐من وقتی فهمیدم رفیق ۵ سالم یه دوست فیک بوده تعجب نکردم💔 اون ازم سواستفاده میکرد💔 الانم زدم تو فاز افسردگی) اون اینجا چیکار میکرد؟ 😥 با سرعت جت رفتم د***ست***ش***و***یی کنترلم دست خودم نبود اشکام جاری شدن😭😭😭😭😢 چرااااااااا؟! چرا هرچی بیاره سر من میاد😢😢😢ای کاش مامان بابام زنده بودن😭ای کاش میتونستم بغلشون کنم😢😭😭(هویجی: اوخیییییییی😢گریه نکن😥چغندر: اگه دلت واسش میسوزه این ماجراها رو تموم کن و کاری کن آدرین ع****ا****ش******ق اِلا شه هویجی: نمیشه مزه ی داستان میره😖چغندر: هعییییییییی😐😐😐😐😐) لوکا:«دیدم اِلا با سرعت جت رفت منم رفتم دنبالش دیدم داره گریه میکنه» چرا گریه میکنی؟ اِلا:..........(توضیح میده😐) یعنی امکان داره که. . . لوکا: متاسفانه صد درصد چون حتی خدمه و گارسون ها هم خ****ل****ا*****ف****کا****ر**ن الا: حالا چیکار کنم😞لوکا: باید گریمت کنم وگرنه میشناستت ******•گریمش کرد• از زبان آدرین💚: یه دخترو دیدم خیلی آشنا به نظر میومد اما ولش من من باید ماموریتم رو کامل کنم(ماموریتشو نمیگم😝😜) اِلیف §اریک: چی شد چرا رفتین؟ لوکا: ببخشید ه****م****س*****ر من فوبیا به جمعیت ذارن اِلیف: واقعا متاسفم همش تقصیر من بود 😞 الا: نه تقصیر شما نبود بیخیال😄 از زبان جانان💛: دیدم واسم پیام اومده بازش کردم دیدم عکس اِلا عه😒 اونم از طرف لوکا یعنی..ممکنه که اون از الا خوشش بیاد؟ نه نه من نمیزارم منو ببخش اِلا😞اگه بخوام تورو انتخاب کنم یا لوکا قطعا جواب اونه منو ببخش کار از محکم کاری عیب نمیکنه و ......(نمیگم😝میخوام زجرتون بدم😜)********* فردا 💜💜💜💜💜💜💜 لوکا: همه چی حله؟ اِلا: بله قربان همه چی حله به جانان گفتم هوامونو داره راستی امروز الیف دعوتم کرد با دوستاش برم بیرون من برم خدافظ لوکا: خدافظ واس چی منو نگا میکنی برو اسلاید بعد😐
استراحتتتتت😐
برای بار سوم دارم این اسلاید رو مینویسم😣) از زبان اِلا💖: اِلیف منو برد و با دوستاش آشنا کردم دختر پرانرژی به نظر میومد😄 کاملیا: سلام من کاملیا هستم خوشبختم💚 اِجه: منم اِجه هستم از آشنایی باهات خوشبختم💜 نورا: منم نورا هستم خوشبختم💙 *** اِلا💖: تشنه م شد رفتم برتی خودم آب بیارم با چیزی که دیدم شوکه شدم 😱😨😨😨😨😨 ا. . او. . . . . اوننننننننن😨😨😨😨😨😨😨😱😱😱 آدرینننننننننن😨 بودددددددد(اینو جمعش کنین ببریدش بیمارستان سکته کرد😐) (چرا تعجب کردی؟ 😐من وقتی فهمیدم رفیق ۵ سالم یه دوست فیک بوده تعجب نکردم💔 اون ازم سواستفاده میکرد💔 الانم زدم تو فاز افسردگی) اون اینجا چیکار میکرد؟ 😥 با سرعت جت رفتم د***ست***ش***و***یی کنترلم دست خودم نبود اشکام جاری شدن😭😭😭😭😢 چرااااااااا؟! چرا هرچی بیاره سر من میاد😢😢😢ای کاش مامان بابام زنده بودن😭ای کاش میتونستم بغلشون کنم😢😭😭(هویجی: اوخیییییییی😢گریه نکن😥چغندر: اگه دلت واسش میسوزه این ماجراها رو تموم کن و کاری کن آدرین ع****ا****ش******ق اِلا شه هویجی: نمیشه مزه ی داستان میره😖چغندر: هعییییییییی😐😐😐😐😐) لوکا:«دیدم اِلا با سرعت جت رفت منم رفتم دنبالش دیدم داره گریه میکنه» چرا گریه میکنی؟ اِلا:..........(توضیح میده😐) یعنی امکان داره که. . . لوکا: متاسفانه صد درصد چون حتی خدمه و گارسون ها هم خ****ل****ا*****ف****کا****ر**ن الا: حالا چیکار کنم😞لوکا: باید گریمت کنم وگرنه میشناستت ******•گریمش کرد• از زبان آدرین💚:(عه چه عجب یادی از ما کردی😐هویجی:میخوای یه کار کنم کلا ازت یاد نکنم😏😏آدرین:غلط کردم😐) یه دخترو دیدم خیلی آشنا به نظر میومد اما ولش من من باید ماموریتم رو کامل کنم(ماموریتشو نمیگم😝😜) اِلیف §اریک: چی شد چرا رفتین؟ لوکا: ببخشید ه****م****س*****ر من فوبیا به جمعیت ذارن اِلیف: واقعا متاسفم همش تقصیر من بود 😞 الا: نه تقصیر شما نبود بیخیال😄 از زبان جانان💛: دیدم واسم پیام اومده بازش کردم دیدم عکس اِلا عه😒 اونم از طرف لوکا یعنی..ممکنه که اون از الا خوشش بیاد؟ نه نه من نمیزارم منو ببخش اِلا😞اگه بخوام تورو انتخاب کنم یا لوکا قطعا جواب اونه منو ببخش کار از محکم کاری عیب نمیکنه و ......(نمیگم😝میخوام زجرتون بدم😜)********* فردا 💜💜💜💜💜💜💜 لوکا: همه چی حله؟ اِلا: بله قربان همه چی حله به جانان گفتم هوامونو داره راستی امروز الیف دعوتم کرد با دوستاش برم بیرون من برم خدافظ لوکا: خدافظ واس چی منو نگا میکنی برو اسلاید بعد😐

الیف: خوب ونوس جون چطوری با آقای الکس (همون لوکا) آشنا شدی؟ اِلا: خببببببب امممممم چیز خب من پدرم بزرگترین ق****اچا***قچ***ی ا***سل**حه لندنه و لو. . یعنی الکس هم یکی از کارمندای بابام بود و. . . . کاملیا: اوهه پس بابات سام بوده اِلا: چی؟ نورا: تا اونجایی که من میدونم اون بزرگترین قا***چا***قچی لندن بوده اجه: و ۲ سال پیش فوت کردن تسلیت میگم اِلا: اوههههه آره😅 شب🌟🌟🌟🌟🌟🌟 جشن ن***ام****زدی الیف و اریک بود یه لباس ساده پوشیدم(👆) داشتیم میرفتیم که یهووووو و کاتتتت
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
من از امروز دارم داستانتو دنبال میکنم واقعا قشنگه عالی❤💕
مرسی💜💞
عاااااااااالی بود
مرسیییییی💜
کلاس چندمی؟ 🥹
ششم
عانیونگ^^🫶🦩
ما نیچر هستیمـ به معنی طبیعت•-•🦩🌸
گروه ما از ۷ عضو فوق العاده و کیوت تشکیل شده :
『مینا ⊹ ایصول ⊹ چو ⊹ هانول ⊹ هیونبین ⊹ لیا ⊹ میصو』
ما به فنامون میگیم فلاور ، فلاور میشی کیوتم ؟¿🥹🦩🌸
꒷︶꒷꒥꒷‧˚꒷︶꒷꒥꒷‧🪷˚꒷︶꒷꒥꒷‧˚꒷︶꒷꒥꒷‧˚
ادمین اگه از تبلیغ خوشت نمیاد ، حذفش کن•-•🥢
عالییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
مرسییییی💞
های هـــانی🍯
میشه ازت
خـــواهش :)
کــنم ^~^
بــه•~•
آخریــن مــسابقــــــم •-•
ســر بزنــی ^-^
جوایز برنده:فالو،لایک۲۰ تست آخر، کامنت۱۰ تست،۶۰ بازدید پرفایل✨🍧