رمان نوای عشق پارت۳

بعد هم رفتم خونه😓 جین هووووووو نوچییییییی😭 جین هو:بله😐 نوچی:باز چی شده😐 سویی:یه دختره میاد میگه اگر اعضای بی تی اس رو جذب خودت کنی میکشمت😭😭 جین هو:مگه چیکار کردی😯 سویی:والا تهیونگ که منو نجات داد رفتم ازش تشکر کنم براش شیرینی گرفتم اما نبود ولی رفتم پیش جیهوپ😭 نوچی:اصلا بهش فکر نکن🙃 سویی:ممنون که درکم میکنید🙂 هر دو:خواهش😙

فردا: خب بزار دوره ی کار اموزیمو ببینم😊 ..... ...... پنججججججج ساللللللللل😮 اشکالی نداره برای ارزومم شده انجامش میدم🙃 چشمامو بستم و راه رفتم تا خوردم یه یه نفر 😧 توی ذهنم(ای بابا چرا من باید حتما به یه نفری بخورم😐) سرمو بردم بالا دیدم تهیونگه😱 یا ابلفضللللللللل😵 ته ته:اع سلام سویی خوبی😁 راستی بابت کادو ممنونم انجام وظیفه بود😊 سویی:خواهش 😉 بعدم خدافظی کردم و رفتم😄 وایییییییی خدا رحم کنه😂

راستی مدرسه ها از فردا شروع میشه😑 هعی😐 رفتم خونه و وسایل مدرسمو اوکی کردم و این خرس خوابیدم🤗 فردا: سلامممممم صبح زیباااااا😉 مدرسممممممممممم😐 زود صبانه خوردم و با سرویسم رفتم😄 رسیدم به کلاس 😁 خانم کیم:سلام سویی😊 بچه ها ایشون شاگرد جدید هستن پارک سویی😁 همه:سلام سویی🙂 خب سویی بشین کنار چانیول😄 سویی:ممنون خانم کیم😊 اخر زنگ کلاس: چانیول:سویی از آشنایی با تو خوشبخت شدم 😉 سویی: همچنین😊 چانیول:راستی سویی تو چقدر باهوش و خوشگلی😚 سویی: مرسی😊 و برگشتم خونه و ناهار خوردم😁

از زبان بنگتن جین :میگم میاین جرئت حقیقت😉 جیهوپ:جونمییییییییییی 😃شوگا:خوا پیشششششش اع منم پایم😂 نامجون:خب پس شروع کنیم🙂 خورد به شوگا😂 جونگکوک:جرئت یا حقیقت😀 شوگا:جرئت😐 جونگکوک:برو به صورتت اب سرد بزن😂 شوگا:😑😑 جونگکوک:😆😆 شوگا:ایییییییی یخ زدنمممممم😳 همه اعضا:😂😂😂 شوگا:😑😑 جیمین:حالا خود جونگکوک😅 جونگکوک:حقیقت🙂 جیمین تاحالا عاشق دختری شدی؟

اینم از پارت ۳🤗

انیونگ😙