شیطان درون پارت ۲

یهو یه اسکلت خندان دیدم میخواستم فرار کنم که گفت:بلد نیستی با یه دوست جدید چطور سلام کنی؟بعد دستشو آورد جلو من:کلکتو فهمیدم🙄اسکلته:دیگه تکراری شد😂من:نه بابا هنوز برا بعضی ها کار میکنه فقط دوستام باهام این شوخی رو میکردن منم دیگه گول نمیخورم😌حالا نمیتونم اسمتو بدونم؟اسکلته:میتونی سنس صدام کنی سنسه اسکلت تو چی؟من:من کارا۲ هستم سنس:اینجا چه میکنی؟من:خو میگردم سنس:هوممم به هر حال چندتا هادداگ میخلی؟من:تازه شام خوردم ولی باشه میخلم

از زبون کارا:بعد رفتن کارا۲ آزریل گفت:بچه ها یه چیزی عجیب نبود؟من:چرا باید عجیب باشه؟فریسک:ایده ای ندارم😅توریل:من یکم نگرانشم😕من:نگران نباش مامان توریل بعد از کلی سکوت توریل گفت:یکم دیر نکرده فریسک:ولی اون ۷دقیقه بیشتر نرفته!توریل:خوب من نگرانم یکی بره دنبالش آزریل:فریسک و کارا شما ها برید دنبا.....من:چرا ما باید بریم تو نری؟😡فریسک:راس میگه ها آزریل:چون زیرا نمیخوایم بایا کن😠من:باشه بابا😤و رفتیم دنبال بچه(آهای من بچه نیستم خودیتی😡کارا:خیلیم هستی😏من:🤬)

از زبون آلفیس:داشتم تو آزمایشگاه انیمه میدیدم که یهو یه صدا اومد حتما اون(موجودا که اسمشو نمیدونم)دوباره گشنشون شده بخاطره همین رفتم بهشون غذا بدم ولی فهمیدم سرصدا از اونا نیست بلکه انگار یه نفر اونجاست در رو باز کردم ولی دود خیلی زیاد بود و به سختی میشد دید رفتم داخل و در پشته سرم بسته شد و هرکاری کردم باز نشد😰بعد یهو یه صدایی اومد و انگار یکی زد رو شونم با ترس برگشتم پشتمو ببینم ولی هیچکس نبود😨

رفتم داخل دود و صدای گریه اومد!خیلی ترسیدم بعد انگار یه نفر اسممو صدا کرد😱😱گفتم:تو کی هستی؟بامن چی کار داری؟ولی هیچ صدایی نیومد بعد یه دیوار دیدم که روش یه چیزایه عجیبی نوشته بود:😐☝️👉💔💀(بنده زبان گستری بلد نیستما از خودم در آوردم😐) این یعنی چی؟داخل دفترم یادداشتش کردم تا بعدا بفهمم(آلفیس جان از کجا میدونی چجوری میخوای برگردی؟😂)

راه افتادم به سمت یه در وقتی بازش کرد یهو یکی گفت:سلام من باب اسفنجی شلوار مکعبیم(ببخشید جوگیر شدم😂)یهو یه برگه دیدم روش نوشته بود:من همیشه اینجام.........

از زبون فریسک:رفتیم و کارا۲ رو با سنس پیدا کردیم کارا:کمیدن بچه نق نقو توریل نگرانه بیاین بریم خونه سنس و کارا۲:هی!من:سنس توهم میای؟سنس:با اجازه توریل خانم باشه فقط بگم پاپیروسم بیاد پاپپپپپپپ؟پاپیروس:باز چیه سنس؟سنس:بیا بریم خونه توریل پاپ:باش و رفتیم خونه توریل یهو یکی در رو شکوند اومد تو آنداین:کسی آلفیس رو ندیده😨آزریل:نه چطور؟آنداین:آخه وقتی رفتم آزمایشگاش نبود همه جاهم گشتم پیداش نکردم😰..........