لئوناردو:بچه بیان دعوا نکنیم ^_^💢
مارین:لئوناردو گفته بعد از جنگ خودش کامی و می کشه^^;)
آدرینا:باشه=/
مارین:فردا جنگ می شه می خوام در مورد دشمنامون بگم اول اینکه اونا از تو یک جزیره میان که توش آب خیلی زیادی وجود داره ولی چون جزیره ی کوچیکیه می خوان بیان اینجا رو مال خودشون کنن اونا موجودات زشتین ولی قوی هستن ، رنگشون آبیه و از تو آب میان
آدرینا:اشتباه نکن همه قشنگن ولی شامل کامی نمی شه^^
کامی:💢من خیلیم قشنگم
آدرینا:بزار ببینم=_=نه واقعا زشتی^_^
کامی:💢💢💢💢💢💢💢
مارین:اهم خب ادامه و می گم ولی با حرف آدرینا موافقم^_^
آدرینا:^0^
مارین:اونا با اینکه موجودهایی از آبن ولی می تونن مثل لاکپشت تو خشکی هم بمونن^^
آدرینا:منظورت اینکه که نازن؟!اخه لاکپشت کوچولو خیلی نازه>.<
مارین:مثل قورباقه یا تمساح~_~(یادم رفته اینا دوزیستن یا نه اگه نیستند مثلا تو شهر اینا دوزیستن~_~)
مارین:قیافشون شبیه کوسه و نهنگه ولی به صورت انسان ~_~(ببخشید عکس پیدا نکردم براشون💔)راستی آدرینا تو بهتره تو جنگ شرکت نکنی نهایت اگه دیدی وضیعیت خیلی خوب نبود می تونی بیای کمک یا می تونی در بری^_^
آدرینا:-_-قلبمو شکوندی می من خوام شرکت کنم=_=
کامی:این برای خودت بهتره😁😂
آدرینا:گرفتی منو مسخره می کنی💢توجنگ بهت نشون می دم=_=
کامی:مارین ببین این فسقل چی می گه
مارین:کامی درست صحبت کن=_=
آدرینا:مارین جان این شیطانه معلومه درست صحبت نمی کنه=_=
کامی:هی ما هم می تونیم درست صحبت کنیم💢
آدرینا:ما که فعلا ندیدیم😜
..........در رفتن(همه الان رفتن به جز کامی و مارین)
کامی:واقعا ازش خوشم م
مارین:اگه می تونی حرفتو کامل بگو💢😏
کامی:تو هم ازش خوشت م
مارین:=_=
کامی:باشه خدافظ من میرم تمرین😜
لئوناردو و کلون:هی ما رفته بودیم آب میوه بیارم چرا آدرینا رفته؟راستی کامی ما حرفتو شنیدیم💢فقط ببین بعد جنگ اگه نکشتیمت💢
کامی:به من چه خب شمام روش کرا
مارین و لئوناردو و کلون:=_=💢
کامی:باشه بیان بحثو ببندیم
مارین:آدریناااا کجا رفتی بیا آب میوه بخوریم
آدرینا:(مانند باد می آید)(اون باد نه ها اونکی باد که معنی سرعت داره😂)(استیکر باد و گم کردم~_~فعلا فقط آدم میزارم)🚶🚶🚶
آدرینا:گفتین آب میوه؟
لئوناردو:آره^^
آدرینا:چه طمعی؟
لئوناردو :همه طعمه^^
آدرینا:نمیدونم چرا یاد تبلیغ الیس افتادم~_~
مارین:اون چیه؟
آدرینا:تبلیغ دوغ تو کشور ما~_~(نه اینکه تو ایران زندگی کنه مثلا تو فرانسم همچین تبلیغی داشتن~_~)
آدرینا:خب *کش رفتن*مرسیی^^....خوردن....من میرم تمرین^^
مارین:-_-هعی باشه
سوال یک و بیشتر نوشته بودم نمد چرا نزاشته~_~
عالی بود❤خیلی باحاله همش دارن سر آدرین دعوا میکنن😂میگم آدرین پدر مادر نداره نگرانش بشن؟
آدرینا پدر مادر داره که امیل و گابریلا هستن و براشون عادیه چون آدرینا زیاد میره ماجراجویی ^^
😂میگم اینا اینقدر عاشق آدرین هستن چطور هنوز سرش هم دیگر رو جرواجر نکردن؟ 😐😂
اونوقت جمعیتشون کم میشه^_^
خخخخ😂خوب گفتی👌😂
مرسی💖😂