
سلام اینم پارت ۱۵ ببخشید که دیر شد مچ پام در رفته بود برای همین نتونستم داستان بنویسم
سلام برو بعدی
هووو بریم شروع کنیم
(نکته:مرینت و آدرین که تبدیل شدن رفتن بیمارستان کت نوار رو برده بودن تو یه اتاقی و لیدی باگ هم بیرون نشسته بود) که یهو پرستار اومد و گفت: لیدی باگ حال کت نوار خیلی بده دو تا چاقو رو در آوردیم و متاسفانه لیدی باگ: متاسفانه چی؟ بگووووووووووو پرستار: متاس.... لیدی باگ: خب بگو پرستار: خب بزااااار بگم متاسفانه کت نوار مُرد لیدی باگ: نهههههههههه
که یهوو یکی زد پشت لیدی باگ و لیدی باگ از خواب اومد بیرون (نکته: بچه ها لیدی باگ داشت خواب میدید) لیدی باگ: نههه نباید بمییری پرستار: چی شده؟ کت نوار حالش خوبه لیدی باگ: گرفتی مارو؟🤔😐 پرستار: نه لیدی باگ: خب حالا میشه ببینمش؟ پرستار: بله (نکته: الان لیدی باگ رو صندلی کنار کت نوار نشسته) لیدی باگ: ای دیوونه این چه کاری بود؟ چرا خودتو بخاطر من پرت کردی جلوی چاقو؟ کت نوار: مگه من مُردم که بزارم بهت چاقو بخوره؟ اگه بهت چاقو میخورد من مگه اون رو زنده میزاشتم لیدی باگ: حالا بسه من خودم میتونم از خودم مواظبت کنم کت نوار: اگه میتونستی که من نمیپریدم جلوی چاقو لیدی باگ: بس کن دیگه پرستار: دیگه میتونید برید حال کت نوار کاملاً خوب شده کت نوار: خب بریم پیش بچه ها لیدی باگ: باشه بریم (نکته: الان رفتن پیش بچه ها)
(نکته: راستی گروه لیدی باگ داشتن رو یه برج بلندی با حاکماث میجنگیدن) (نکته: لیدی باگ دید بچه ها زخمی ان رفتم به حاکماث حمله کردم که یهووو) حاکماث لیدی باگ رو از اون بالای برج پرت کرد پایین کت نوار پرید و با یه دستش لیدی باگ رو گرفت و با یه دستش از برج گرفت لیدی باگ اومد تا با یویوش خودشون رو نجات بده که حاکماث یویو لیدی باگ و میله کت نوار رو برداشت و انداخت پایین و گفت: اگر معجزه گر هاتون رو بدید زنده میزارمتون لیدی باگ و کت نوار: عمراً حاکماث: خودتون خواستین و اومد تا معجزه گر لیدی باگ رو بگیره یهوووو
کت نوار دستش رو از برج ول کرد و پریدن پایین لیدی باگ: چیکار میکنی؟ کت نوار: بهم اعتماد داری؟ لیدی باگ: آره کت نوار: پس دهنتو باز کن لیدی باگ: چیی؟ کت نوار: دهنتووو باز کن الان میمیریما (لیدی باگ دهنشو باز کرد و کت نوار یه ماکارون گذاشت تو دهن لیدی باگ و یکی هم خوش خورد و گفت) : بگو افزایش قدرت لیدی باگ و کت نوار: افزایش قدرت (همون عکس کاور تست) اون شکلی شدن و پرواز کردن و رسیدن به بالای برج (نکته: دهن حاکماث کف کرد😂) بعد از کلی جنگ حاکماث فرار کرد و لیدی باگ رفت تا معجزه گر ها رو از بچه ها بگیره که یهووو
کت نوار دستش رو گرفت و گفت: میشه حداقل هویت های اونا رو بدونم؟ حاکماث که میدونه لطفااا بزار منم بدونم لیدی باگ: ام..... خب نمیدونم.... باشه بیا کت نوار: آخجوننن (لیدی باگ همه معجزه گر ها رو گرفت) کت نوار: باورم نمیشد که حتی نینو هم معجزه گر داشت لیدی باگ: خداحافظ پیشی کت نوار: بانوی من وایسا فردا با نادیا مصاحبه داریما یادت نره😉 لیدی باگ: باشه خداحافظ کت نوار: شب بخیر بانوی من و تموم شد خداحافظ
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی فقط یک خواهش چاقو رو حذف کن خیلی زیاد شده
ممنونم چشم
افتضاح بود😔😔
شوخی کردم عالیییییییییییییییییییییی بودخیلی عالیییییییییییی بود😍😍😍😍😍
😂😂 قلبم وایساد ببخشید اگه دیر شده بود پام در رفته بود برای همین یکم دیر شد
😂😅
ایراد نداره خودمم تجربه کردم هرچی نباشه منه ورزش کار باید درکت کنم😁
عالییییی
ممنونم
خیلی عالی بود خسته نباشی:)🌾
ممنونم سلامت باشین