8 اسلاید صحیح/غلط توسط: لیدی و کت انتشار: 3 سال پیش 427 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
بالاخره امتحاناتم یکمی سبک شد همین امروز نیم ساعت پیش ریاضی رو فرستادم بریم ببینیم داستان چطوره
سلام
برو بعدی
لیدی باگ: خب آ.آ....آ. د بانیکس: بازم میگم قبل از (نبرد نهایی) شما نباید هویت همو بفهمین لونه برگشت به گذشته و همه چیو درست کرد و گفت: آخییش لیدی باگ برگشت خونه و تبدیل به مرینت شد و گرفت خوابید کت نوار هم همین طور ( فردا شد ) آدرین حاضر شد و رفت مدرسه و مرینت هم طبق معمول دیر رسید و وسطای کلاس بود که یهووووو مرینت بلند خمیازه کشید و بقیه آروم خندیدن و آلیا گفت: مثل این که کفشدورک خانم دیشب نخوابیده مرینت: آلیا ساکت همه میفهمن چه غ.ل.ط.ی کردم بهت گفتم که کی هستم. آلیا: بابا بس کن دیگ یه شوخی کردم باهاتا
خب باشه عذر خواهی پذیرفته شد و آروم با هم خندیدن و یهووو زییینننگگک زنگ کلاس خورد و رفتن خونه آدرین: داشتم با رانندم میرفتم سمت خونه که یهووو یه صدا شنیدم از تو ی کوچه که میگفتم کمک به بادیگاردم گفتم: وایسا یه چیزی جا گذاشتم سریع میرم و میام رفتم که دیدم بادیگاردم حواسش به من نیست دیدم تو کوچه رو فهمیدم صدای اون دختر اون مرینت بود😨 که ۶ تا پسر دورش را گرفتن و یهو دیدم دست یکیشون چاقو بود😨 کوچه های بعدی و قبلی دور بودن برای همین یه چوب برداشتم و رفتم که نجاتش بدم
دیدم چاقو داره میره سمت مرینت سریع یه چاقو برداشتم و پرت کردم خورد به چاقو نفر ششم و از بغل گوش مرینت رد شد. و گفتم مرینت حالت خوبه؟ که یهو نامرد نفر پنجم چاقویی که تو دستم بود رو فشار داد تو دستم و گفتم آییییییییییییییییییییییییی و پرتش کردم از روم اون ور و یهووو یه پرتال باز شد و اونا رو برد نفر ششم و پنجم: ببخشید ارباب ما شکست خوردیم اما پسره رو زخمی کردیم ارباب: ای تنبل ها خودم باید دست به کار بشم اگه نمیشه تو گذشته شکستشون بدم تو این زمان شکستشون میدم. آدرین: آیی درد دارم مرینت تو خوبی؟ مرینت: واایی آدرین تو به خاطر من اینجوری شدی من خوبم و مطمئنم که تو خوب نیستی ببخشید تقصیر منه همه ی اینا گفتم نهه تقصیر تو نیست و بلند شدم و گفتم ایی من خوبم مرینت: باید بریم بیمارستان آدرین یهو افتاد زمینو بیهوش شد و سریع تبدیل شدمو بردمش بیمارستان
نیم ساعت بعد پرستار: آقای آگراست شما مرخصید با مرینت شمت ماشین رفتمو گفتم ببخشید دیر کردم اون چیزه بد جور گمشده بود میخوام مرینت رو هم برسونیم مرینت رو رسوندیم و رفتیم خونه ناتالی: آدرین خوبی چرا اینقدر دیر کردی دستت چیشده؟ آدرین: هیچی نگفت و رفت تو اتاق پاگ: قربونت برم چرا پنیرات غرق شدن؟ آدرین: پلگ حوصله ندارم تو این فکرم چرا کفشدوزک نمیومد کمک و اونا چیکار به مرینت داشتن که خوابم بردد (بچه ها ببخشید کم میزارم کار دارم)
ناتالی: خودشه پیداش کردم گابریل: چیو؟ ناتالی: راه شکست لیدی باگ و کت نوار گابریل: چیه؟ ناتالی: دم گوش گابریل گفت گابریل: عالی چرا به فکر خودم نرسید(نویسنده: مگه تو هم فکر میکنی؟🤔 گابریل: ساکت شو نویسنده: این ایده من بود و با من درست حرف بزن من هویتت رو لو میدما گابریل: غ.ل.ط خوردم نویسنده: نوش جان😂) ناتالی امشب استراحت کن فردا وقت نبر نهااییه شب بخیر (روز نبرد نهایی)
آنچه خواهید دید: مایورا: حالا وقتشه کت نوار: نهه بانوی من نمیرر تو باید زنده بمونی حاکماث: یا معجزه گرت رو میدی یا لیدی باگ میمیره و معجزه گرش رو برمی دارم هاهاهاهاهاها
تموم شد
اگه دوست داشتین بگین که پارت بعدی رو بزارم
خدانگهدار
8 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
19 لایک
لطفا به صفحه منم سر بزن چیزهای میراکلسی داره
عالیی
ممنونم
وای عزیزم عالی بود فقط لطفا زود پارت بعد رو بزار
چشم حتما امروز مینویسم
میسی
ممنونم
عالیییییی
عالی