
کریس:همه چی به حالت اولش برگشت به غیر از هویت لو رفته ی من بعد رفتیم لبه ی برج که اونا غیب شدن و بدن من انگار داشت از تو ذوب میشد(کریس بیهوشه ولی میتونه از چشمش ببینه)افتادم پایین شدم انگار داشتم رو هوا رقص هوا میرفتم تا اینکه کت نویر اومد منو گرفت گذاشت زمین(بعد رفتن اون دو نفر از بدنش تبدیل میشه به کریس بعد میوفته)مانون هم از بالا داشت فیلم میگرفت و مردمم داشتن ویدیو ی هویت منو میدیدن یا به هم نشون میدادن که یهو همون دختره تو پرورشگاه اومد بالا سرم و قیافمو دید گفت وای کریس تو چشم عقاب بودی باورم میشه چون بهت مشکوک بودم کت نویر هم داشت با تعجب نگاش میکرد بعد گفت کریس؟اسم عقاب کریسه دختره گفت آره کریسه کت نویر گفت چطوری بهش مشکوک شدی دختره گفت دو شب پیش اون پرید تو پنجره ی اتاقش تا بره بخوابه منم چون دوربین ضغیف بود نتونستم قیافشو ببینم ولی تونستم یه چیزایی بفهمم به پنج تا اتاق شک کردک که کریس هم توی یدونه از اونها زندگی میکرد
بعد ما هم هواسمونو به همه کار های این ده نفر جمع کردیم تا اینکه امروز وقتی داشتم اخبار رو میدیدم اومدم تا قیافه هارو جور کنم که فهمیدم کریس عقابه کریس:حالم کم کم داشت بهتر میشد میتونستم چشمامو باز کنم و حرکت کنم وقتی چشمام رو باز کردم میخواستم خودم رو شک زده نشون بدم که مثلاً با دیدن قیافه ی کاملیا(اسم دخترس)پرت شدم عقب دوباره همه نگاه ها اومد رو من یه نگاه به خودم کردم بعد همه مردم شروع کردن دست زدن و جیغ هورا کشیدن که با صورت کت نویر رو به رو شدم اومد در گوشم گفت هویتت لو رفته منم مثلاً نمیدونستم چشمام رو گرد کردم و نگاش میکردم بعد سریع تبدیل شدم میخواستم از خونه بالا برم ارتفاعش زیاد بود برای همین من یه میله مثل ماله کت نویر برا خودم ساختم وقتی یکم رفتم بالا پامو زدم به دیوار پریدم سمت برج طناب ساختم پرت کردم دور یکی از میله هاش پیچید منم با یه رفت و برگشت رفتم بالا ی ساختمون همینطوری میدوییدم هلیکوپتر مانون هم دنبالم میومد
منم کفری شده بودم(این دیگه از خودش در نمیاورد واقعاً کفری شده بود)پریدم تو گوچه نیم ساعت منتظر موندم تا هلیکوپترشو برد بعد تبدیل به کریس شدم رفتم تو خیابون به هوای اینکه چند نفر ندونن من عقابم ولی مثل اینکه همه میدونستن و زیر چشمی نگام میکردن منم راه خودمو رفتم که فکر کردم بن اگه بفهمه عقابم دیگه ول کنم نیست همینطوری فکر میکردم تا اینکه رفتم رسیدم به پرورشگاه نمیدونستم برم تو یا نه دلو زدم به دریا رفتم تو دیدم داره ویدیوی منو نشون میده و همه ی بچه ها هم دارن نگاه میکنن حتی بن منم بدون اینکه کسی بفهمه رفتم تو اتاقم و از تو گوشیم ویدیو رو میدیدم تا اینکه وقتی به خودم تبدیل شدم سر و صدای کل بچه های پرورشگاه رفت بالا و هی اسم کریس رو میگفتن منم نشتم تو اتاقم تا اینکه ویدیو تموم شد همه از کاملیا پرسیدن بن الان کجاست کاملیا گفت من چمیدونم حتماً الان تو عمارت آگرست هستش منم سریع رفتم زیر تخت بعد بن اومد تو هی زنگ میزد به من ولی من رو بیصدا گذاشته بودم اونم نمیدونست و هی زنگ میزد هی زنگ میزد
ناظر محترم لطفاً منتشر کن
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود
پیشاپیش عیدت مبارک
ممنون عید شما هم مبارک
خوب بود😁لطفا به داستان منم سر برن🙂
حتما
عالی
ممنون