
آنچه در قبل خواندید:پیش به سوی بیرون رفتن از اینجااااااااااا یوهووووووو

آنچه در قبل خواندید:پیش به سوی بیرون رفتن از اینجااااااااااا یوهووووووو یهو صدای بلندی اومد به پشتم نگاه کردن یا بنی هاشم اینام سوار شدن گلوله پرتاب می کنن خدا به دادم برسه(ذهنش:گران نباش تا الان سالم موندی بازم سالم می مونی آدرینا:مرسی آروم شدم💖مغز:حواستو جمع کن اسکل-_- بهت نخوره آدرینا:مرسی واقعا-_-)برشتم به پشتم نگاه کنم که یک گولوله ی بزرگ به سمتم پرتاب شد و در حال سقوط بودمX_X ....................................... ناتالی:وقتی فرار کردم رفتم دنبال کمکی که 3 تا پسر دیدمO.O قبلا دیدمشون همشون رو مخن آدرینای بدبخت هم حتما دیدتشون-_-بیخیال مو آبیه از همه عاقل تره برم از اون کمک بگیرم ناتالی:سلام مارین:سلام تو یک دختر با موی زرد ندیدی؟! ناتالی:دقیقا به خاط همین موضوع اینجام (در حال توضیح دادن که چه اتفاقی افتاده) .......روز پیش وقتی که آدرینا پایین افتاد................ مارین:وای چیکار کنم بپرم یهو کله ی لئوناردو و کلون پیدا شد و پرسیدن یک دختر مو زرد ندیدی؟مارین:(توضیح دادن اتفاقی که افتاده)لئوناردو و کلون ممنون¬_¬ و می پرن مارین:هی صبر کنید منم بیام و بعد از پریدن یک روز کامل در حال سعی پیدا کردن آدرینا بودن .............حال............. مارین:ممنون و مثل برق رفتم دنبالش که یادم افتاد یک راه مخفی تو جهنم وجود داره! و از اون راه رفتم که دیدم آدرینا در حال سقوطه!

مارین:(لئوناردو و کلون و مارین و شاه شیاطین و اهالیش تو این جنگل به دنیا اومدن و به خاطر همین قدرت جادویی دارن که هر وقت به خوان می تونند از جادوشون استفاده کنن )پریدم و تبدیل شدم تا بگیرمش که نیوفته آدرینا:در حال سقوط بودم که دیدم دیگه تو هوا شناور نیسم و دیدم مارین منو نجات داده^^بعد بیرون فرود اومد یک لحظه وایسا اون یک لباس دیگه تنشه و تلپورت کرد به بیرونX_X اون جادو داره!(ذهنش:یعنی استاد جادوعه؟) بعد من گذاشت زمین و گفت سلام حالت خوبه؟ آدرینا:سلام خوبم ممنون که نجاتم دادی💖راستی تو جادو داری!؟ مارین:آره ولی الان وقت این حرفا نیست و باید بریم بیرون از اینجا تا صبح نشده ون بعدش دروازه ی وردو یا همون خروج بسته میشه و با جادو هم باز نمیشه آدرینا:راست می گیا مارین:منو سفت بگیر آدرینا:باشه! بعد مارین تلپورت می کنه به بیرون از دروازه و بعد کم کم هوا روشن میشه

و مارین و آدرینا حرکت می کنند و از اونجا خارج می شن ...........داخل خونه ی مارین............ مارین:خب بیان دوباره تلاش کنین که برین شهرتون💖 ناتالی اول میره و وقتی حرکت می کنه آدرینا حاضر میشه و بعد میاد و ناتالی که بیرون میره و منتظر آدرینا بود آدرینا داشت میرسید که باز بدبخت سقوط می کنه ناتالی:آدرینااااااا آدرینا: تو برگرد شهر ناتالی:باشهT_T و مارین دوباره آدرینا و نجات و می ده و آدرینام تشکر می کنه

امیدوارم خوشتون اومده باشه💖 بعدی:5کامنت و 5 لایک
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالییییییییییی 😍😍😍
تبریک میگم آجی
داری صد تایی میشی👏🏻💖😍
زودتر پارت بعدی رو بزار
مثل همیشه
عالیییییییییییییییییییییی
هایــ لاولیــ•-•💕
ما گروهـ DarkSky❥ عصتیمــ^^💜
تشکیلـ شدحــ از ² پرنصــ کیوتــ•-•🫐
ببر لاولیــ و کیوتمونــ•-•:
Taehyung•-•💚
بانیـ چوچولو و کیوتمونــ•-•:
kook•-•🐰
بهــ فن های کیوتمون میگیمــ^^💕
Star•-•💜
اصتار میشیحــ^^🫐؟
------
صاریح بابت تبلیغ•-•❤️🔥