
سلام من نگین اثباتی ام این داستان درباره کسی به اسم یلداست که تقریبا شبیه خودمه
سلام اسم من یلدا هست و اسم خواهرم پاییزم ودوست صمیمی ام اسمش عسل هست این داستان درباره ی منه که با یه روز خاصی شروع میشه در ایام کرونا... یه روز معمولی در این کرونا که مامان بابام و خواهرم یه هفته رفته بودند مسافرت از خواب بیدار شدم و پای کلاس انلاین نشستم ولی یکدفعه دو دقیقه بعد معلم گفت:خدافظ بچه ها خیلی تعجب کردم و دیگه در طول روز تکرار نشد تا اینکه زنگ زدم به عسل: سلام عسل گفت:سلام گفتم:عسل امروز اتفاق عجیبی افتاد پرسید: چه اتفاقی؟
گفتم : امروز که نشستم پای کلاس انلاین یکدفعه تموم شد دو دقیقه ای عسل گفت:خب شاید خوابت برده یا حواست نبوده گفتم :اره راست میگی ممکنه این باشه عسل گفت:راستی یه فیلم جدید دیدم گفتم : چه فیلمی بگو داستانش رو یکدفعه عسل گفت:داستان فیلم همین بود خدافظ قطع کرد منم قطع کردم رفتم برای خودم شام درست کردم و خوردم و بعد رفتم خوابیدم صبح روز بعد خیلی بد تر اتفاق افتاد سر هر کلاسی بودم فیلم می خواستم ببینم غذا درست کنم تو این موارد دوباره تکرار شد خسته شده بودم بعد بعد از ظهر فردا زدم بیرون وتا خانه ی عسل پیاده روی کردم
به عسل زنگ زدم و گفتم:عسل من الان تو کوچه ی شما هستم میشه پلاک و طبقه و واحد رو بگی؟ عسل هم گفت ومن رفتم بالا (راستی بگم من فقط یه بار رفته بودم خونه ی عسل اونم باسرویس عسل از مدرسه بود و فقط کوچه یادم مونده بود)رفتم پیش عسل و گفتم:عسل دوباره اتفاق افتاد تمام روز دیروز عسل:ببین به اون زمانی که از اون گذر کردی نبودی فک کن بعد دوباره به اینجا فک کن گفتم:باشه
چشم هایم رو بستم وبه زمانی که داشتم فیلم میدیدم فکر کردم فیلم که تمام شد به خانه ی عسل فک کردم و برگشتم عسل گفت:چرا اینقدر طول کشید؟ گفتم:چه مدت نبودم؟ گفت:نیم ساعت گفتم باز خوبه من به زمانی که داشتم فیلم میدیدم و 2 ساعت بود فک کردم فیلم که تموم شد برگشتم عسل گفت:یعنی مثلا به ازای هر 4 دقیقه که اونجا باشی زمان حال یک دقیقه حساب میشه
گفتم:دقیقا عسل گفت: حالا میای با هم بریم فرهنگسرا کتابخونه؟ گفتم: اره رفتیم کتابخونه ی فرهنگسرا بعد از یه مدتی که داشتیم اونجا کتاب می خوندیم من گوشه ای در دیدم بهش اهمیت ندادم و کتاب را خواندم از فرهنگسرا اومدیم بیرون گوشه در کوچه ای دوباره در را دیدم باز بهش اهمیت ندادم یکدفعه ...
ببخشید بچه ها اگه کم بود اولین تستم بود و زمان نوشتم نداشتم اخه یازدهمم و تجربی ام تستچی اولین تست من رو تو رو خدا قبول کن
نظر فراموش نشه برای اولین تستم 20 نظر باشه بعدی رو میزارم
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
بچه ها قسمت جدید این داستان رو تازه منتشر کردم که لیدی باگ هم تویش هست لطفا این داستان رو تبلیغ کنید
عالی بود
هر کی از این تست خوشش اومده تبلیغ کنه اخه تو مسافر زمان مسافر مکان دو لیدی باگ هم وارد ماجرا میشه
داستان تابستان منتشر میشه درسم زیاده سال دیگه دوازدهمی و کنکوری میشم
خیلی قشنگ بود لطفا بعدی رو هم بزار ممنون❤
طول می کشه درسام زیاده یازدهمی ام بعدی رو 25 صفحه ای طولانی دارم می نویسم فک کنم تا عید منتشر بشه
ممنون عزیزم