سلام من نگین اثباتی ام این داستان درباره کسی به اسم یلداست که تقریبا شبیه خودمه
سلام اسم من یلدا هست و اسم خواهرم پاییزم ودوست صمیمی ام اسمش عسل هست این داستان درباره ی منه که با یه روز خاصی شروع میشه در ایام کرونا...
یه روز معمولی در این کرونا که مامان بابام و خواهرم یه هفته رفته بودند مسافرت از خواب بیدار شدم و پای کلاس انلاین نشستم ولی یکدفعه دو دقیقه بعد معلم گفت:خدافظ بچه ها خیلی تعجب کردم و دیگه در طول روز تکرار نشد تا اینکه زنگ زدم به عسل: سلام عسل گفت:سلام گفتم:عسل امروز اتفاق عجیبی افتاد پرسید: چه اتفاقی؟
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
7 لایک
بچه ها قسمت جدید این داستان رو تازه منتشر کردم که لیدی باگ هم تویش هست لطفا این داستان رو تبلیغ کنید
عالی بود
هر کی از این تست خوشش اومده تبلیغ کنه اخه تو مسافر زمان مسافر مکان دو لیدی باگ هم وارد ماجرا میشه
داستان تابستان منتشر میشه درسم زیاده سال دیگه دوازدهمی و کنکوری میشم
خیلی قشنگ بود لطفا بعدی رو هم بزار ممنون❤
طول می کشه درسام زیاده یازدهمی ام بعدی رو 25 صفحه ای طولانی دارم می نویسم فک کنم تا عید منتشر بشه
ممنون عزیزم