اینم پارت دوم داستانمون^^
بالاخرههههه روزش رسیده بود! داشتم با مامانم و اندی و کیتیلین به کوچه ی دیاگون میرفتم! جایی که همیشه آرزو داشتم برم بهش! شنل جادوگریمو پوشیدم که بیشتر مثل جادوگرا بنظر بیام😂 سریع کفشامو پوشیدم و از در خونه بیرون رفتم. پدرم با ماشین منتظر بود تا بیایم. کتاب هری پاتر و سنگ جادو همراهم بود که بتونم آدرس پاتیل درز دار رو پیدا کنم. من آدرس رو به پدرم گفتم و اون به سمت پاتیل درز دار رانندگی کرد. جلوی یه رستوران خیلی کوچیک ایستاد. واقعا پاتیل درزدار بود!
8 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
8 لایک
ععااالی