سلام دوستان تو پارت قبلی با شخصیت ها آشنا شدین تو این مارت اعضای اکسو میان تو داستان
همرا با سالین از رستوران خاله هو بیرون اومدیم و سوار دوچرخه هامون شدیم و با سرعت به سمت آدرسی که رو کاغد بود رفتیم
بالاخره بعد از یک ساعت و نیم با پاهایی که دیگه توانی درونش نبود به محل فروش بلیط رسیدیم با سرعت رفتم جلو یع دکه مردی که پشت میز نشسته بود گفت : چی شده دخترم ؟
من که داشتم نفس نفس میزدم و جونی برای حرف زدن نداشتم به سختی گفتم : ....... بلیط ......
مرد پشت دکه چشماشو تنگ کرد و گفت : چی ؟؟
سالین با سرعت به سمتم اومد دستمو گرفت و رفت جلوی دکه و گفت : ببخشید بلیط های کنسرت اکسو تموم شده یا نه ؟؟
مرد گفت : خیلی دیر اومدین دیگه بلیطی نمونده 😔
اینو که شنیدم خیلی ناراحت شدم قلبم به سدت دردگرفته بود و نمیتونستم به راحتی نفس بکشم فک کنم دوباره بیماری قبلیم داشت منو از پا در می آورد سعی کردم پاشم ولی قادر به ایستادن نبودم که یهو چشام سیاهی رفت
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
8 لایک
پارت بعد کوووووو لدفااا🥺🧐💜💛💜💛
پارت بعد😐🔫بنظرم بکی باید عاشق هیون جی بشه😐👐❤
اداااامه😍👌🏻
عالیه عشقممممم 💝ادامه بده😘البته اگه بدتون نمیاد بهت بگم عشقم اگه بدتون میاد نمیگم و ببخشید 😇😁
نه چرا باید بدم بیاد 🌼
خوشحالم که خوشت اومده .
عزیزم عالی بود داستانت به داستان ماهم سر بزن ولی قبل از اینکه داستان منو بخونی اگه بی تی اسو میشناسی که هیچی اگه نمیشناسی برو درموردشون تحقیق کن و بعد چون ا. بی تی اس هم هست تو داستان من اکسو هم هست و از تمام اکسوالا که تو تستچی هستن خواهش میکنم از اکسو بیشتر داستان و تست بزارن چون این بهترین حمایت و بهترین هدیه برای اکسوالا هستش.
آره با حرفت موافقم توی تستچی برام فقط از بی تی اس بالا میاره برا اینکه بتونم یع رمان قشنگ از اکسو بخونم باید کلی جستجو کنم و آخرش هم چیزی دستگیرم نمیشه به نظرم واقعا خیلی خوب میشه اگه ما اکسوال ها هم زیاد از اکسو رمان بنویسیم