خب اینم پارت چهارم امیدوارم خوشتون بیاد🍫🍭
از زبان سالین ..... صبح با صدای خاله هو که داشت با پستچی حرف میزد بیدار شدم یه نگاه به کیم یول و هیون جی که کنارم خوابیده بودن انداختم . خیلی راحت خوابیده بودن با خودم گفتم : آخه هیون جی چطور میتونی اینقدر راحت بخوابی در حالی که امشب EXO کنسرت داره ؟ بعد هم بلند شدم و رفتم دست و صورتمو شستم و رفتم تو آشپزخونه به خاله هو سلام کردم جوابم رو داد و گفت : هیون جی و کیم یول هنوز خوابن ؟ من : بله . خاله هو : یع ساعت دیگه برو بیدارشون کن. من : باشه ولی خاله هو مگه قراره جایی برین که به من میسپرین ؟ خاله هو : آره ، امروز باید برای خرید لوازم خواراکی های رستوران برم پیش آقای سیپان . من : آها بله متوجه شدم . با کمک خاله هو میز صبحونه رو چیدیم چون خاله هو قبلا صبحانه خورده بود سریع خودشو آماده کرد و رفت پیش آقای سیپان . منم رفتم و از تو یخچال شیر رو برداشتم و ریختم تو ظرف و گذاشتم رو گاز که گرم شه ..... شیرا گرم که شد یع نگاه به ساعت انداختم وقتش بود بچه ها رو بیدار کنم .
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
7 لایک
پارت بعدددددددددددددددددددددددددددددد
پارت بعد خواهش
عشق دلم ❤
چرا پارت بعدی نیست؟😢😢😢😢😢
تو رو خدا زودتر پارت بعدی رو بنویس
جووووووون من😢😢😢👐👐
بارت بعدی لطفااااااا😥
عالیییی بودددددد😚😚♥️منتظر پارت بعد میمونم🙂😚♥️🌹
عالی بود پارت بعد هم بنویس
❤😍👌🏻
عالیییی . اوهوم اوهوم پارت بعد رو هم زوووود زود بزار😊🥰😋😎