خب شرایط کامل شد و اومدم به قولم عمل کنم و پادت ۵ رو بزارم
تهیونگ:داشتم اماده میکردم که برم رفتم ب دوش گرفتم اومدم بیرون لیانا:من از وقتی که با تهیونگ اشنا شدم اونرو نثل برادرم میدیدم واقعا هم پسر خوبی بود و بهترین دوست جیمین بود و بهترین دوست من راستش من با هیچ کس دوست نمیشدم چون در ظاهر خیلی سردم و فقط تهیونگ و جیمین داداشم باهام دوست بودن حالا هم گیر جونگکوک کردم و الان واقعا به تهیونگ نیاز داشتم
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
15 لایک
پارت بعد پلیز
عالی نوشتی
خب شب شروع به نوشتن میکنم البته اخر شب
💜💜💜💜💜💜
💟💟
فقط یکم کوتاه کوتاه مینویسی🥲🥲🥲
لطفا ترور🤩🤩
لطفا اااااا🥺
باشعهههه😂
تورو قرااااااان💕💕💕
باش
تورو سر جدت پارت بعد❣️❣️❣️❣️
بش😂
عالی 💞💞
ممنونم
کلی کامنت گذاشتم بلکه پارت بعدو بزاری گلم🥲💜