❤️ پارت 20: خونه جانگکوک❤️
شیشه ها دودی بود و نتونستم نمای بیرونشو ببینم ولی وقتی ماشین رفت داخل و پیاده شدیم... - واو، این واقعا خونس؟ این سومین باری بود که نتونستم حرفو تو دهنم نگهدارم. جانگکوک فقط لبخند زد ولی تهیونگ که شنیده بود گفت: آره فقط ایکس لارجه. باید 7 نفرو تو خودش جا بده دیگه. - مگه شما باهمین؟ یه نفر دیگه از اونور گفت: مگه نمیدونی؟ راستی اصن کی هستی؟ + مهمون منه... - میچا هستم، خوشبختم. اون: فقط میخوام بدونم چجوری مغز منیجر و ش$ست و ش$و دادی...(رو به من) منم هوسوکم. میشناسی دیگه؟ تهیونگ: نه نمیشناسه... + ته!! هوسوک: خب دیگه بریم تو که بدجور خستم... فکر کنم تهیونگ راضی نیست اینجا باشم...بهرحال از حیاط خیلی بزرگ رد شدیم و رفتیم تو
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
23 لایک
واووووو عالیستتتت💖💕🍭
میشه لطفا داستان منم بخونید
عالیییییییییییییییییییییییییییییییییییییی پارت بعدددددد😍😍😍😍
عالیههههههه خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی عالی بود