
سلام دوستای قشنگم😚 اینم پارت 32 😁 ممنون میشم لایک کنید و واسم کامنت بزارید خیلی ممنونم از اونایی که لایک میکنن و کامنت میزارن😻 ناظر عزیزم تروخدا اینقدر اذیت نکن دیگه منتشرش کنننن😥😥
ادرین: یا ابلفضللللل خدایاااا تو بهم رحم کنننن که یکدفعهههههههههه خوردم زمین مرینتم افتاد ر.و.م😈😈😂😂 چه شانسی دارم منننن 😈 مرینت: ای خدااا چرا همش من گند بالا میارم 😐 &5 دقیقه بعد& ادرین: احیانا نمیخوای پاشی 😐😐😂 مرینت : وااایی ببخشششید😳😳 ادرین: چرا خاجال.ت میکشی 😂 مرینت: من برم نخ و سوزن بیارم🚶♀️ ادرین:چرا؟😐 مرینت: میخوام باهاش ده.ن تو رو بدو.زم اخه خیلی حرف میزنی 😐👏🏻 ادرین: باشه بابا دیگه حرف نمیزنم🤕 مرینت: اییییی خداااا قیافت رو اونجوری نکن دیگه😓 حالا هم زود باش برو بخواب یکی بیاد ما رو ببینه من میدونم و توها😐 ادرین: بواشه 😕 خدافس🥺 مرینت: 👋🏻😂 رفتمکتو اتاقم و خوابیدم [صبح ساعت 8] مرینت : اوفففف کل بد.نم کوفت.ه شده بود اخخخ انگار کت.ک خورده بودم رفتم تو حموم یه دوش 5 دقیقه ای گرفتم و ....... حالا چی بپوشم؟ 《مشکل ما دخترا👏🏻😂》 اهاااا یه لباس ابی اسمونی و یه دامن سفید پوشیدم و یکم بالم ل.ب رو زدم و نوهام رو باز گذاشتم کههههههه دیدمممممم
ماریا هنوز عین خرس خوابیده چقدر این دختره خوابالو هست بالشت رو برداشتم و براش پرت کردم راستتت خورد تو کلش😂😂👌🏻 ماریا: ایییی بزار بخوااابم و پتو رو کشید رو سرش رفتم نزدیک و پتو رو کشیدم و گفتم: خرس گنده ساعت 12 هست ماریا: چییییییییی😱 مرینت : دروغ گفتم😂 ساعت 8:30 پاشو دیگه ماریا: اوووووف و رفتم تو حموم و دوش گرفتم و یه لباس نارنجی و شلوار سفید پوشیدم و موهام رو باز گذاشتم اهاااا خوب شد 😻👌🏻 مرینت : بیا بریم انگار میخواد بره عروسی ادرین: اریاااااان اریان: اهههههههه چی میگیییی بزار بخوااابم 😐 ادرین: پاشو باید بریم خونه فیلیکس اریان: نمیخوام خودت برو ادرین: پاشو ببینممممم و افتارم به جونش پاشووووو اریان: بابا گوشم کر شدددد باشه بابا اههه رو با چشمای خواب الود رفتم تو دستشو.یی😫 ادرین: 2 روز هم باید برای خرید طلا بریم باید قبل از اون مدرک پیدا کنیم دم در دستشویی رژه میرفتم فکر کنم بیهوش شده بود در زدم اریاااان نکنه اونجا خواب رفتی 😐 اربان: اومدم بابا تو دستشویی هم دلم نمیکنی 😫😐 ادرین: دیر شد صیحونه رو خوردن نون خشک هم گیر ما نمیاد زود بااااش اریان: وایساااا ادرین: وایسادم😐 《عین منو پسر عمم 😂👌🏻》
&5دقیقه بعد& ادرین: *در حال خروپف کردن😂* اریان: چیکار میکنی ؟ ادرین: چند سال گذشته😐👋🏻؟ اریان: 😐😑😐😑😐 ادرین: بیاااا بررریم رفتیم پایین خدارو شکر هنوز میز رو نچیده بودن رفتیم نشستیم {30 دقیقه بعد} ادرین: دستتون درد نکنه منو اربان کار داریم اربان: داداش وایسا یه لقمه دیگه بخورم الان میام ادرین: بسه دیگه به اندازه کافی خوردی و دستش رو کشیدمم اریان: وایسا تروخدا من هنوز از این مربا نخوردم بزار یه لقمه ازش بخورم ادرین: ایییی خداااا بقیه:😂😂😂 ادرین: بسته بچه پاشووو اریان: اوندم و رعتیم بیرون مرینت: خیلی باحال بودن 😂😂👌🏻 ماریا: وااایی خداااا چقدر شکموهس 👌🏻😂 مرینت: دسته کمی از تو نداره😐👌🏻 ماریا: 😐😑 اخه به تو هم میگن خواهر؟😐 ادرین: ببین به احتمال زیاد فیلیکس الان شرکت هست باید بفهمیم اون میرا کجاست فهمیدی؟ اریان: باااش😫 کلارا: مامان من میتونم برم بیرون با ........ قر.ار دارم زن عمو: باز با اون؟ دختر تو داری از.د.و.ا.ج میکنی افتادی دنبال اون پسره کلارا: مامااان لطفاااا زن عمو: فقط زود بیا کسی نباید بویی ببره کلارا: واااییی مرسی مامان نگران نباش حواسم هست😘 زن عمو: باشه حالا لوس نشو پاشو برو کلارا: بای👋🏻رفتم بیرون و تاکسی گرفتم رفتم به..........&یه مکانه یه جایی براش بزارید😐 چیه خو نمیدونم چی بزارم😐&
کلارا: همینجاس اقا نگه دارید.......بفرمایید ممنون و از تاکسی پیاده شدم رفتم و پریدم ب.غ.ل.ش واااایی جیمز دلم برات تنگ شده بود😻 جیمز: بی معرفت خبری از من نمیگیری ؟ کلارا: خب چیکار کنم سرم خیلی شلوغه جیمز : باشه پس بیا بریم بستنی فروشی نظرت چیه؟ کلارا: باشه بریم 🚶♀️🚶🏻♂️ادرین: اروم برو الان میفهمن 🤫 اربان: باشه بابا و رفتیم تو _زود باش برو اون کناره تا نبینه _باشه بیا میرا: عزیز.م من میرم بیرون برای ناهار برمیگردم *با خدمتکار هست* _چشم خانم میرا: خداحافظ👋🏻 _خدانگهدار ادرین: خوبه از شانس خوب ما رفت بیرون زود باش باید بریم اتاق میرا رو یپدا کنیم _باشه زود باش و از پله ها بدو بدو رفتیم بالا........ _ حالا این اتاقش کجا هست؟ _من از کجا بدونم بگرد اینجا سر جمع 5`6 تا بیشتر اتاق نداره _باشه ....... اربان: داداش! ادرین: ک.و.ف.ت میخوای داد بزن همسایه بغلی هم بیاد🤫😐 اریان: باشه بابا ببخشید ببین اینجا اتاق فیلیکس هست بیا بگردیم _باشه تو برو کمد ها رو بگرد من کیشیک میدم تا کسی نیاد _باشه و شروع کردم به گشتن .......... داداش اینجا چیزی نیست _باشه ولش کن بیا بریم اتاق میرا _باشه _اها ابنا بدو حالا من میرم میگردم تو کیشیک بده _باشه _شروع کردم به گشتن کههههههههه ..... اریان زود باش بیا _چی شده ؟ چیزی پیدا کردی ؟ _ اینو ببین ..... _این چیه؟ _شناسه از.د.و.ا.جش هست _چیییییی!!!!😱😱 _ارومممم😰🤫 _خب بازش کن ببین با کی هست ........... _فیلیکس ساندره و میرا ساندرههههههههه😱😱😱😱😱 《گرفتین چی شد ؟😂 میرا و فیلیکس از.د.و.اج کردن😂😂 اب قند بیارم؟😂🍹》 اربان: چیییی؟ ادرین: اریاااان فیلیکس این همه مدت دروغ میگفت که میرا دختر خالش هست 😱 اریان: واااایی خداااا زود باش زود باش ازش عکس بگیر تا کسی نیومده _باشه زود از همه صفحه هاش عکس گرفتم و گذاشتم سر جاش و زود رفتیم بیرون اریان: من هنوز تو شکم😐 ادرین: من از تو بد ترم گفتم که یه کاسه ای زیر نیم کاسه هست گفتم یه ریگی به کفششون هست باور نکردی که یکدفعههههههههههه《مرسی که لایک میکنی 😁 لایک و کامنت فراموش نشه 😁😘 جدیدا لایک هاتون کم شده😭 چرا اخه؟😭 من کلی نقشه داشتم اما انگار شما همکاری نمیکنید😭😭 اما مرسی که لایک میکنید 😁😘 ناظر عزیزم لطفا خواهش میکنم زود منتشرش کن دیگه لطفااااا 🥺🥺 برو نتیجه چالش داریم😉🤫》
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
پشمام 😱
چطوری فیلیکس پرو نشی😒
اب قند بدیییییننن😬
قند گرونه عصیصم😂
😂😂نه رفتم جلو تر حالم جا اومد👍🏻
حرف نداشت❤👌🏼😁
چ ج آرزوم اینه که آدم موفقی بشم در آینده😁😐
ممنون عزیزم😍❤
👌🏻
آبان ماه😁
سوال:دلت برای کی تنگه؟کسی که با نگاه اول عاشقش شدم🥲
آبجی یک سوال؟
😁😂👌🏻
بپرس عزیزم☺
میگم جادویی چیزی میکنی داستانت آنقدر قشنگ میشه یا من اینطوری فکر میکنم؟
نمیدونم😁😁
واقعا من هرکاری میکنم عشق شیرین بد درمیاد
آبجی پارت بعد اومد ❤️
عالی
ج.چ:بهترین کتابی که خوندي؟
اکادمی شاهزاده خانم ها
مرسی عزیزم😍
👌🏻😁
فوق العاده بود عزیز دل😍😍😍😍😍😍😍
این بی انصافی تا من بیام کامنت بدم ببینم همه شرطا رسیده منم میخوام موقعی کامنت بدم که جزو شرط ها باشه✊🏻🥺🫂
جچ:آرزوم اینه که برم آلمان طراحی بخونم پیش عمم باشم🥺🫂
مرسی قشنگممم 🥰😚😻
اشکال نداره خوشگلم مرسی که کامنت میزاری کلی با کامنت هاتون انرژی میگیرم😚☺
چقدر خوب انشالا به ارزوت برسی 👌🏻😍 منم میخوام دکتر جراح مغز و اعصاب بشم و برم کانادا 😁
عالی بود
متولد تیرم
❤️❤️عشق❤️❤️
مرسی❤👌🏻
عالی بود ❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
جچ : شعر که نمی خونم 😐 در حد شعر های مدرسه اصن از شعر خوشم نمیاد اما همیشه حفظ می کنم 🤌🏻😐
مرسی عزیزم😚🥰
من همه شعر های کتاب فارسیم رو حفظم😂 اخریشم شیر خدا بود🤣 البته اگر ششم باشی میدونی چی میگم😂👌🏻
اوهوم 🤣 من هفتمم آره اونو یادمه 😂❤
اره ولی ما الان درس راز زندگی هستیم نمد چرا معلم میگه شعر راز زندگی😐 مثلا غنچه با دل گرفته گفت: زندگی لب ز خنده بستن است گوشه ای درون خود نشستن است اخه این شعرررره😐
وای آره منم همیشه برام سوال بود 😂😐
فک کنم به خاطر آرایه هایی که داره ....
اره شاید😂👌🏻
😂💖
عالی بود مثل همیشه
پارت بعد
متولد تیر هستم
چالش:عشق
ممنونممم🥰😚
👌🏻😁
عالیی بوددد❤❤
لایک 18 رو من کردم 😉😌
ج چ : 2 تا مورد😁❤
یکی پدربزرگ خدا بیامرزم🙁( پدربزرگ مامانمه) و یکی از قسمت اخر حمله شدوماث 2😹😹
مرسی قشنگم😻☺
😁
آجی عالی بود;-)
ج چ :به چی فکر میکنی؟به میراکلس و امتحانام:|
مرسی اجی جونم☺😻
واقعاا👌🏻👌🏻 امتحانات منم شروع شددده😭😥 تا هفته بعدی امتحان دارم همش کتبی شفاهی و توی فارس اموز *شاید شما ند نید چیه اما یه سایت هست که توش امتحان میدیم*
خواهش میکنم آجو منم میدونم یک سایتی هست توش ازمون میدی زمانم داره امتحان داریم چه امتحانی😥