عشق پنهان پارت ³✨❣️

سلاممم امیدوارم حالتون عالی باشههههه اومدم با پارت ³ امیدوارم خوشتون بیاد و دوص داشته باشید✨شخصیت های اصلی:سونگ می لی_کاساکه_سینگ مون✨❣️

داشتم ب سمت خونه میرفتم/شب بود یزرع ترس ت وجودم بود دوباره ب_ل_ا_ی_ی سرم نیاد اون پسره ک‌ دیگه نیس/نمیدونستم چیکار کنم سریع باید تصمیممو می‌گرفتم/دوییدم ب سمت دانشگاه تا اونجا بمونم)داشتم میرفتم ک دوباره اون پسره ل_ع_ن_ت_ی اومد/-ت چی از جون من میخای؟فک کردم سینگ مون هس ک دیدم اون پسره سون می لی ک باعث مرگ چیونگ بود بودش/-چیه چرا ولم نمیکنی بعد از این همه ک_ت_ک خوردن آدم نشدی؟چی میخای از جون من؟+میخام بدونم مشکلت با من چیه/-میخای بدونی؟پس بهت میگم تو باعث مرگ چیونگ بودی اگر توی ف_ض_و_ل دنبالم نمیومدی من اون همه وقت تلف نمی‌کردم برا اینکه میانبر پیدا کنم اگر تو نبودی چیونگ زنده بود(این جمله رو داد زد)/ی مشت زدم بهش و گریه کردم/اون ب_غ_ل_م کرد/-هی چیکار میکنی؟/+میخام ب ی چیزی اعتراف کنم من ع_ا_ش_ق_ت شدم/-چی میگی چرا چرتو پرت میگی شماها همتون دیوونه این این از ت اونم از اون پسره مگه میشه دو نفر ت ی شب ب ی نفر بگن ع_ا_ش_ق_ت_م/+مگه بجز من کسی دیگه ای هم هست؟/-اره اون…اون…نام_زدمه/+چی تو نام_زد داری؟/-ارع اگر نمی‌دونستی بگو من ع_ا_ش_ق_ش_م و دوص دارم/+هه ببینم ت همونی نیسی ک از این پسره بدت میومد؟ چی شده ک ن_ا_م_ز_د_ش شدی؟/-ب ت هیچ ربطی نداره من دوصش دارم و برای اونم پس دیگه دنبالم نیا و ابراز ع_ش_ق نکن! منو گرفت و اومد بهم نیگا میکرد/+اون می‌تونه دیگه ن_ا_م_ز_د_ت نباشه اگر تو بخای/-من اونو د_و_ص دارم و اون ع_ش_ق من میمونه دیه دنبالم نیا وگرنه ن_ا_م_ز_د_م حسابتو میرسه و حالتو جا میاره/دوییدم و رفتم دیدم داره دنبالم میاد سریع رفتم تو دانشگاه/سینگ میون بود ک داشت می‌رفت تو اتاقش…

دوییدم و رفتم پشتش/باید نقش بازی میکردم تا پسره دیه دنبالم میاد…رفتم و مثلاً انگار ن_ا_م_ز_د_ش هستم👈🏻👉🏻🙄 دم گوشش آروم گفدم:فقد نقش بازی کن/پسره اومد میخاس منو بگیره ببره/~عویی چیکار میکنی؟/+به تو چه من اون دختره رو میخام اون خاهرمه/-میون اون دروغ میگه من داداشم سئول زندگی می‌کنه/~میدونم عزیزم (وقتی این جمله رو گف کاساکه ی ذره خندش گرف)/~آقای محترم شما با نامزد من چیکار داری ک دروغ میبافی؟»+من ع_ا_ش_ق_ش_م/میون ی چک زد تو گوش پسره/-این کسی که تو ع_ا_ش_ق_ش_ی ‌‌‌‌‌‌برای منه و ن_ا_م_ز_د_م_ه و نمیتونی ع_ا_ش_ق_ش بمونی/+من ب دستش میارم همین الآنم میتونم از تو بگیرمش/میون عصبی شد و انقد زدتش که از حال رفت/بچه های دانشگاه اونو بردن بیمارستان و من و میون رفتیم توی حیاط تا باهم حرف بزنیم/~خب پس قبول کردی باهام زندگی کنی؟/-(خندیدم و زدم ب شونش)شوخی بسه اون فقد ی نقش بود ک از اون پسره فرار کنم/~ع_ا_ش_ق_ش_ی؟/-نه اصلن/~خب تا کی باید این نقشو ادامه بدیم؟ب پدر و مادرت چی میگی؟/-نمیدونم باید چیکار کنم بهتره باهم فکر کنیم ببینیم چیکار کنیم نمی‌دونم تا کجا ادامه داره خدایا این بازی کی تموم میشه

~ببین ما که تا آخر عمرمون نمی‌تونیم اون پسره رو سنگ‌ کوب کنیم و بگیم ن_ا_م_ز_د_ی_م چون نامزد بودن هم یک مدتی داره/-نمیدونم باید چیکار کنیم باید طبیعی رفتار کنیم مثل اینکه واقعیه تا کسی شک نکنه بعدش رو هم باهم فکر میکنیم/~ شمارتو بهم بده/-ت واقعن چی فکر کردی؟/~نه منظورم این بود شمارتو داشته باشم که اگر پیدام نکردی بهم پیام بدی/-عاا باشه ولی تو شمارتو بده/~حالا چ فرقی می‌کنه/-خیلی فرق می‌کنه شمراتو بده:)))/از زبان سونگ می لی=چشمامو باز کردم تو بخش بیمارستان دانشگاه بودم یادمه ک اون پسره زد تو صورتم اون میخاد ع_ش_ق منو نابود کنه؟مگه شهر ه_ر_ت_ه؟من باید اون دختره رو برای خ_و_د_م کنم حالا از هر راهی هم که شده!!!حتا اگر مجبور شم پسره رو م_ی_ک_ش_م!!!از زبان میون=اون پسره رو باید از کاساکه دور کنم اون بلای جونم میشه و نمیتونم جلوشو بگیرم باید کارشو تموم کنم!من ع_ا_ش_ق اونم و برا محافظت ازش هر کاری میکنم حتما اگر اون د_و_ص_م نداشته باشه!از زبان کاساکه=عوف نجات پیدا کردم اگر اون نبود من الان بدبخت میشمممم!!خداروشک اون اونجا بود و خوب ت نقشش بود…واستا اگر به گوش مامان بابام برسه چیکار کنم؟؟؟؟اون دختره ف_ض_و_ل سین میکا همه چیزو میگه و لو میده باید جلو دهنشو بگیرم/به میون زنگ زدم/زنگ می‌خورد اما جواب نمی‌داد چن بار بعد زنگ زدن=-سلام میون حالت خوبه؟چزا گوشیو بر نمیداری؟~عاا سلام خوبی ببخشید خ_و_ا_ب بودم حالا چیزی شده؟میخاسم بگم باید پیش من بمونی!~وای چیشده؟نکنه ع_ا_ش_ق_م شدی؟ی خنده بلند از ته دل کردم و-نه دیونه این حرفا چیه بخاطر این میگم که اون پسره بلایی سرم نیارع/~اها ک اینطور پس باید بیام ارع؟-اره باید بیای~باش کجا بیام؟-کجا میخای بیای؟بیا تو حیاط دانشگاه دیگه!!-خندید و خدافظی کرد!!🙄🙄😂😂

اومدیم تو حیاط/~سلام/-سلام خوبی؟چرا دیر کردی؟~عوم تیپ زدنم طول کشید😂🙄👈🏻👉🏻-خسته نباشی اینهمه طول دادی برا تیپ زدن ک مخمو ب_ز_ن_ی؟؟؟ خندید و شروع کردیم حرف زدن/خب ببین ما باید با هم زندگی کنیم تا کسی شک نکنه یعنی باید تو خونه من زندگی کنی مجبوریم وگرنه اون پسره ی بلایی سر من یا تو میاره/~عه چقد خوبببب!-منحرف نشو این فقد ی نقشه😂~باش😂👈🏻👉🏻

خب امیدوارم خوشتون اومده باشه و لذت برده باشید نظراتتون رو کامنت کنین ناظر عزیز لطفاً منتشر کن کلی زحمت کشیدم و تایپ کردم👈🏻👉🏻✨❣️

خببب تا پارت بعد خدافظ✨❣️ ناظر منتشر کن زحمت کشیدم😂:) دوست عزیز نظر یادت نره:)👈🏻👉🏻