بلخره زنگ خورد راه افتادم سمت خونه از زمانی که با کلویی دوست شدم تقریبا یک سال میگذره خیلی چیزا عوض شده جز من یکم بیشتر حرف میزنم ولی نه مثل بقیه اونم فقط با کلویی حتی با کاگامی هم راحت نیستم...نزدیک بهاره درختا جونه زدن خیلی خوبه حدود ۲۰ روز دیگه اولین کنسرتمهزنگ خونه فشار دادم باز که شد با صدای مامان که سر مارسل قرقر میکرد مواجه شدم...سابین:مگه من نگفتم ۶ تو چرا ۹ تا گرفتی بچه ها اخه من با این سه تا چه کار کنم؟مرینت:دوباره چی شده؟مارسل:هیچی گفت برو تخمه مرغ بگیر من ۹ تا گرفتم الانم میگه باید۶تا میگفته مادر من خوب بزار تو یخچال...سابین:پسر خیره سر ای خدا!بزور جلوی خودمو داشتم تا نزنم زیر خنده سریع رفتم تو اتاق تا بتونم خودمو کنترول کنم از دست اینا از وقتی مارسل اومده وضعیت همینه ...لباس عوض کردم روی میز نشستم دفترم از تو کیفم در اوردم.باید سریع تر یه اهنگ بنویسم وگرنه کارم زاره.************بلخره تموم شد اخ جونننن..من یه نابقم...گوشیمو برداشتم زنگ زدم کلویی..کلویی:بله مری؟مرینت:نوشتمش!کلویی:جان من؟ وایستا اومدم
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
21 لایک
عالی منتظر بعدیم
مرسی
عالی بود 💖
فالویی. بفالو
مسی
فالو شدی
❤❤
عالیییییییی بیددد:]🧚🏼♀️🍓
مرسیییی
عالی بود آجی.
امیدوارم اشکالاتت زودتر رفع شه😉☺
ممنون
عالی بود اجی
مرسی احو
قربوتغ
آجی تو مسابقه هم شرکت کن
کافه رستوران هم زدم
عالییییییییییییییییییی
مرسیییییی
فالویی خوشگلم بفالو
عالی
مسی
عالی
ممنون
عالی بود
مرسی