گفتم زود بزارم
از زبون جین: بازم یه روز کسل کننده دیگه دیروز دکتر بهم گفت مامانم هر لحظه ممکنه تموم کنه.
از روی تخت بلند شدم برم صبحونه درست کنم امروز کلی تمرین داریم اصلا نمیتونم به مامانم سر بزنم.
بعد اینکه صبحونه درست کردم رفتم اعضا بیدار کنم بیان بخورن.
(جین:پسراا بیدار شین امروز کلی کار داریم)(جونگکوک:ولم کن هیونگ)(جین:بله؟ خوبی؟ 😐) (نامجون:امروز سالگرد پدر و مادرشه دیشب تا دیر وقت گریه میکرد)(شوگا:اصن نزاشت بخوابیم😐)(جین:وایی کلا یادم رفته بود امروزم کلی کار داریم )(تهیونگ:جین دیشب کجا بودی هرچقدر جونگکوک منتظرت بود نیومدی)(جیمین:راست میگه کجا بودی الانم زیر چشمات کلا سیاهه )(جین:من؟ ه...هچی رفته بودم ملاقات مامانم)
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
5 لایک
ادامه بده عالی بود🙃🍭
تنکسسس
وای خیلی قشنگ بود. ادامش بده 💜
فالویییی فالوکن❣️🖤
ممنونم 💜
خواهش میکنم ♥️🖤
فالویی خوشگلم بفالو
فالویی
میسی