من با تو نمیتوانم (تهیونگ) p6

6 اسلاید صحیح/غلط توسط: ارمی♡ انتشار: 2 سال پیش 211 مرتبه انجام شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست

خب خب خب ارمیای قشنگم خیلی دوستون دارم بهم توی کامنتا بگید که داستان جدید از کدوم عضو گروه باشه؟ جونگ کوک ،نامجون، جیمین، جی هوپ،شوگا؟؟؟؟ تستچی جانم فدای رهبر منتشر کن.

من: ا/ت ببین تو یه.. ا/ت: یه؟ من:مریضی داری. فکر نکردی چرا توی بخش قلبی؟ ا/ت:چی چی. تهیونگ:اره ...صدای درب... من:بله؟. ؟؟:پرستار هستم من:بیاید داخل پرستار:ببخشید اقای کیم ولی خانم ا/ت رو باید ببریم اتاق عمل من:چرا؟ پرستار:به قفسه سینه شون ضربه خورده میخوایم عملشون کنیم ا/ت:باشه بریم ......نیم ساعت بعد...... دکتر:اقای کیم. من: چیشده دکتر. دکتر:اقای کیم ..... متاسفم من:چیشده؟؟؟؟ دکتر:حال ایشون خوب نیست من:یع یعنی چی؟

دکتر: ما باید تا فردا ایشون رو تحت نظر داشته باشیم. میتونید برید من: کی مرخص میشه؟ دکتر: اگر نتایج ازمایش ها خوب باشه فردا شب مرخص میشن ......توی خوابگاه‌..... نامجون: هی چرا انقد دمغی کشتیات غرق شدن؟؟ جین: یا نکنه بر عکس تایتانیک رزت رو از دست دادی😂😂😂؟ من: اره😑 بچها ا/ت میاد اینجاها جونگ کوک: اوکیییییییی

پیام بازرگانی: با سلام. من سیامک انصاری هستم😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😅😂😅😂😅😂😅😂😅😂😂😂😂😂😂😂😂😅😂😅😂😂😂😂

......فردا شب.... ا/ت: تهیونگ من برسون خونم من: نه تو میای خوابگاه ا/ت:باشه. ....توی خوابگاه زمان خواب.... من:ا/ت اومدم پیشت ا/ت: *با داد* نه نمیشه. من با یه حالت دمغی برگشتم. .....داستان از زبان ا/ت... صبح شده بود. چرا تهیونگ بهم محل نمیداد. من:تهیوووونگگگگ تهیونگ: ... من: تهیونگگگگ. ناراحت شدم. بند و بساتم رو برداشتم و زدم از اونجا بیرون. جی هوپ: کجا خانم ا/ت؟. من:بیرون. شب بود ساعت ۱ صبح بود. توی کل روز داشتم بیرون رو نگاه میکردم. یهو تهیونگ زنگ زد. جوابش رو ندادم. ۱۵ ساعت بود که نبودم الان زنگ زده؟😲 ...۱۰ دقیقه بعد.. چون کیلید نداشتم زنگ زدم. تهیونگ:* با داد* کجا بودی ا/ت من: به تو چه؟ تهیونگ:کجا بودی؟؟؟؟ من: م.س.ت بودم داشتم عشق و حال میکردم توی ک.ا.ب.ار.ه داشتم با مردای اونجا عشق میکردم . ) یهو تهیونگ سه تا زد توی صورتم. جوری زد که پرت شدم زمین. خودشم تعجب کرد از کارش. بدو بدو رفتم توی اتاقم که

نامجون اومد توی اتاقم. من: برو نامجون: راست گفتی؟ من: بخدا قسم نه. فقط خواستم حرصش رو دربیارم( با گریه شدید) چمدونم رو برداشتم. داشتم میرفتم که دیدم تهیونگ دستم رو گرفت. تهیونگ:نرو مت: اون دست نجست رو به من نزن برو گمشو. حولش دادم اون طرف چشمش خورد به میله پله و کبود شد بادمجونی شد. جین:نرو ا/ت این موقع شب کجا میری فردا برو من:باشه

خب خب خب ارمی های قشنگم اینم از پایان پارت شیش. طوزیحات رو یادتون نره هااااا😍😍😍🤗😍😍😍😍😍😍 گود باییی🤗🤗😏🤗

6 اسلاید