
خوب این دوتا پارت ها رو تو کامنتا گذاشتم ولی باز تو تست میزارم برای کسایی که نخوندن.... ناظر جان لطفا لطفا لطفا لطفا لطفا لطفا منتشرش کن 🙏🙏🙏
خانم لجباز و آقای مغرور پارت ۱۸ بازوهاش رو تو دستم گرفتم و یکم تکونش دادم. دست هام داغ شد.حرکت یه مایع گرم روی دستم دلم رو لرزوند... مانی هنوز با چشم های قرمز داشت به ما نگاه می کرد نفس نفس می زد.منم نفس نفس می زدم.دستام که از خ*و*ن آدرین سرخ شده بود می لرزید.اسل***حه آدرین رو که هنوز تو دستش بود ازش گرفتم.هنوز آدرین تو بغ***لم بود و صدای ناله اش رو می شنیدم واین دل گرمم می کرد که هنوز زنده اس. با دستای خو***نی و لرزون اسلحه رو آوردم بالا و به سمت مانی نشونه گرفتم. مانی بی رمق تر از این بود که بخواد کاری
نکته: قبل اینکه برن ماموریت تام پدر مرینت از آدرین قول گرفته بود که یع تار مو هم از سرش کم نشه به خاطر همین آدرین اومد جلوی تیر که زیر قولش نزنه....... زیاد ذوق نکنین 😐😂😂😂😂
شاید حمله عصبی و سر درد بهش دست داده بود که گیج می زد.با تمام خشم وکینه ای که تو این مدت نسبت به مانی داشتم چشم هام رو بستم و ماشه رو کشیدم...صدای آخ مانی در اومد و بعد از اون هم مامورهامون ریختن تو و مانی رو که کتفش گلوله خورده بود رو بردن... مرینت:آدرین!آدرین چشم هاتو باز کن...آدرین تو رو خدا... آدرین لبش رو گزید ولبخند آرومی زد که مطمئنا با کلی درد همراه بود.چون قیافه اش حسابی جمع شد... آدرین:نترس هنوز زنده ام... دستش رو گرفتم وهمونجا کنار دیوار نشست.منم جلوش زانو زدم و چشم به ل*ب هاش دوخته بودم
ناظر عزیز و محترم لطفا منتشرش کن ترو خدا منتشرش کن دیگه 🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏
خانم لجباز و آقای مغرور پارت ۱۹ چشم به ل***ب هاش دوخته بودم که خشک بودن و به سختی تکون می خوردن... آدری:توچیزیت نشد؟سالمی؟ با بغض فقط تونستم سر تکون بدم و بعد سیل اشک هام بود که رو گونه ام روون می شد.. آدرین:قرار نیست گریه کنی ها مری:ببخشید همش تقصیر من بود آدرین:مهم نیست!من خوبم...ببین چیزیم نیست فقط یه گلوله کوچیکه من بزرگتر از این ها رو دیدم...گریه نکن عز**یزم مرینت: اون گلوله الان باید تو تن من باشه نه تو آدرین با لحن لوتی گفت:همشیره واس ما افت داره ما اینجا باشیم وچی؟شوما گلوله بخوری
خانم لجباز و آقای مغرور پارت ۱۹ چشم به ل***ب هاش دوخته بودم که خشک بودن و به سختی تکون می خوردن... آدری:توچیزیت نشد؟سالمی؟ با بغض فقط تونستم سر تکون بدم و بعد سیل اشک هام بود که رو گونه ام روون می شد.. آدرین:قرار نیست گریه کنی ها مری:ببخشید همش تقصیر من بود آدرین:مهم نیست!من خوبم...ببین چیزیم نیست فقط یه گلوله کوچیکه من بزرگتر از این ها رو دیدم...گریه نکن عز**یزم مرینت: اون گلوله الان باید تو تن من باشه نه تو آدرین با لحن لوتی گفت:همشیره واس ما افت داره ما اینجا باشیم وچی؟شوما گلوله بخوری
بع ما میگن آدرین سوراخ سوراخ...(حال کردین 😂) بعد لبخند تلخی زد و دوباره از درد قیافه اش جمع شد و چشم هاش روبست و با لحن خودش ادامه داد:یه جای تنم سالم نیست...تو خودت رو ناراحت نکن عز*یز...من عادت کردم به این گلو**له ها و زخم** ها مرینت:پاشو داره از دستت خ*و*ن می ره پاشو بریم حتما آمبولانسم اومده آدرین:می دونی یاد چی افتادم؟ مرینت:نه،یادچی؟ آدرین:یاد اولین باری که دیدمت.اون دفعه هم همین دستم همینجاش گلو**له خورده بود.فکر کنم با تو هر ماموریتی بیام این دسته بخواد گلوله نوش جون کنه ها...
مرینت:آدریــن آدرین:جونم؟ مرینت:بی مزه! آدرین:خیلی خب بی مزه هم شدیم دیگه؟بریم پیش سردارکه حسابی منتظرمونه؟ مرینت:مگه اومده اینجا؟ آدرین:سردار آخر هر ماموریتی که براش مهم باشه میاد تو خود صحنه.عادتشه دیگه...چه می شه کرد... مرینت: هه.یاد اولین بار افتادم.یادته چجوری من و گرفته بودی؟عین موش... آدرین لباش و تر کرد و یه چشمک ش*ی*ط*و*ن زد وگفت:آره یه موش شی*********طون که حسابی خوردنی بود.کاش ازهمون اول می دونستم این موش موشی خان*وم قراره چه بلاهایی سرم بیاره تو همین جا وایسا من الان میام.همینجا بمونی ها. مرینت: کجا می ری؟ آدرین:الان میام. بعد از چند دقیقه آدرین با یه چادر و یه دست لباس اومد سمتم. آدرین بیا مرینت.اینارو بپوش زشته اینطوری بری بالا. سری تکون دادم و رفتم تو همون اتاقه.هنوز خون مانی رو زمین ریخته بود.سریع لباس هام رو پوشیدم و اومدم بیرون. آدرین پشت در منتظرم بود.با دیدن من لبخندی زد و گفت:چقدر چادر بهت میاد. نگاهی به سرتا پای خودم انداختم و بهش لبخندی زدم. آدرین:بریم؟ مرینت:بریم رییس
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالییی بودددد
فقط یک سوال داشتم
از کی تاحالا مرینت چادری شده ما خبر نداشتیم
مـــرســـی
اهــم از اول داستان گفتم کع مرینت اینا تو ایرانن بعد پلیس های زن تو ایران باید چادر بپوشن دیگع 😐😂
ولی دیگه در این حد انتظار نداشتم😳
نع مرینت مانتوییه فقط توی محل کارش چادر میپوشه...
آجی بعدی رو کی میزاری ؟
برسیه آجی
منتشر شد آجی
مثل همیشه عالییییی بود آجی خوشملم😍
مـــر ۳۰ قشنگم
عالی
❤
🧡
عالیییییییییییییییییییی بودد عاجو🍓✨
مر۳۰ عشقم
عال بود
مر۳۰ عشقم
عالی
مـــر۳۰
عالی بود
مرسی
بازم مثل همیشه عالی
مــرسی آجی جون
خواهش آجی جونم
پارت بعد پلیز
اوکی